انسانها در حالی به قرن بیست و یکم گام نهاده اند که ارتباطات جهان را تسخیر کرده و کتاب، رایو، فیلم و ماهواره و اینترنت به گونه ای احوال آنها را به همدیگر پیوند داده است که برای زیستن به دنبال شیوهها و ابزارهای جدید هستند.
یکی از دستاوردهای عصر ارتباطات آگاهی یافتن مردم از باورهای دینی و گرایشهای دینی دیگران است که با از میان رفتن سدها و فاصلهها بیش از هر زمان دیگری با ادیان و مذاهب دیگر آشنا هستند. (توفیقی، حسین،1390: 1)
بشر امروزی به ویژه نسل جوان به مدد رسانههای نوین ارتباطی، شیوههای متفاوتی را جهت حفظ رابطه ی خود با دوستان و آشنایان، برقراری رابطههای جدید و انتشار افکار تجربه میکند.آدمی قدرت این ابزارهای ارتباطی را به منظور تامین نیازهای ارتباطی خود به خدمت گرفته است.
سایتهای شبکه ی اجتماعی، از جمله رسانههای نوینی هستند که بستر مناسبی برای حفظ روابط آفلاین، ایجاد روابط آنلاین و بسط دادن این روابط به زندگی واقعی فراهم کرده اند.
نتایج تحقیقات نشان داده است که سبکها و رفتارهای ارتباطی کاربران سایتهای شبکه اجتماعی از فرهنگها و ملل مختلف، به دلیل نگرشها و ارزشهای فرهنگی متفاوت فرق دارد. به عبارت دیگر افراد تحت تاثیر فرهنگهای حاکم در جامعه در جامعه ی خود دست به رفتارهای ارتباطی در شبکههای اجتماعی آنلاین میزنند.
تكنولوژیهای نوین ارتباطی که به واقعیت انکارناپذیر زندگی بشر امروز تبدیل شده است دنیای نوینی را رقم زده که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از مصداق مهم آن هستند.تکنولوژیهای امروز که در عرصههای مختلف نمود خود را به نمایش گذاشته ابعاد مختلف زندگی انسان را در عرصههای دینی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و … تحت تاثیر قرار داده است.
اصولا فناوری همواره زندگی انسانها را تحت تاثیر قرار داده و بهره برداری از آن هم موجب سادگی امور و در ابعاد گسترده آن استفاده موجبا شکل گیری ابعاد پیچیده اجتماعی و فرهنگی میشود.
اختراع خط، تكنولوژی چاپ، تلگراف، تلفن و تكنولوژی كامپیوتر را میتوان در همین راستا ارزیابی كرد؛ چرا كه هریک به نوبه خود با تغییراتی كه بههمراه آوردند، باعث دگرگونی در زندگی بشر شدند. رسانههای نوین اطلاعاتی و در رأس آن اینترنت، موجب نوسازی فرایندهای اجتماعی است. این تکنولوژی تمام جنبههای زندگی مردم را تحت الشعاع قرارداده است. (جهانگرد، 1384: 3)
هرچند که انسانها به طور معمول در مقابل هر گونه تغییری مقاومت میکنند ولی باید این مهم را پذیرفت که مواجهه با این تغییرات گریزناپذیر است و این مقاومتها نیز شکستهخواهد شد و به همین علت باید همواره خود را برای این تغییرات که به سرعت و شتابان نیز صورت میپذیرد، آماده کرده و با یک شناخت خوب نسبت به میزان تأثیر هر یک از این تغییرات، اثرات سوء آن را به حداقل ممکن برسانیم. ُ
با رشد شتابان تكنولوژیهای ارتباطات و اطلاعات، به ویژه اینترنت و انتقال پرشتاب فعالیتها به زندگی فردی و جمعی انسان؛ فضاهای سایبر و محیطهای مجازی، اهمیتی روزافزون یافته و مجازی شدن را به نیروی محرك تغییر محیط زندگی انسان و از آن مهمتر به عامل اصلی تغییر الگوهای فكری و رفتاری و به معنایی دقیقتر “وجود انسان” تبدیل كردهاست. ( اوحدی، 1380: 9 )
همانطور كه جامعه شناس انگلیسی، آنتونی گیدنز[1] ( 1999 ) یادآور میشود، هرچه این تغییرات نهتنها ” در بیرون از اینجا ” اتفاق میافتد بلكه ” در اینجا نیز اتفاق میافتد – در خانههایمان و درون سرهای ما -، و در اینكه ما چگونه دنیا و جایی كه در آن هستیم، میبینیم. بنابراین، ما همه مسؤولیم تا در مورد تجربیاتمان از این تغییرات فرهنگی بیاندیشیم و بحث كنیم. واقعیت این است كه نمیتوان نسبت به این تغییرات بیتفاوت بود. بنابراین مهم است كه بدانیم كه چگونه این تغییرات میتواند تعاملات انسانی هر روزهی ما را تحت تأثیر قرار دهد. مهمتر اینكه برای تمام كسانی كه وارد دنیای كار میشوند لازم است تا نظرات خردمندآن های راجع به اینترنت داشته باشند.
( تربتی،1389:12)
کشورهای جهان سوم و در حال توسعه مثل ایران نیز در مسیر رشد تکنولوژیک خود همواره تحت تاثیر این شرایط بودند. از زمان حکومت قاجار و شکست ایران در مقابل قشون روس نیز بکارگیری از فناوریها در عرصههای مختلف به مقوله اساسی در تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی تبدیل شد.
رشد روزافزون سواد و افزایش مهاجرتهای ایرانیان به کشورهای اقلیم فرنگ زمینه و بستر روزافزون استفاده از فناوریهای جدید و همچنین درک دستاوردهای ان سامان در زمینه استفاده از قانون و زندگی و سیاسی و اجتماعی مردم اروپا در بلند مدت، منجر به تغییر ذائقهی ارتباطی عموم جامعه میشود.
اندیشمندان و صاحب نظران علوم اجتماعی و ارتباطات بر این باورند كه تركیب و همگرایی، فنآوریهای ارتباطاتی و تجدید ساختار نظام سرمایهداری در دهه های اخیر، سبب گشایش مرحلهی تازهای در تاریخ جوامع بشری شدهاست. مرحلهای كه با اصطلاحاتی نظیر جامعه فراصنعتی[2]، جامعه شبكهای[3]، جامعه اطلاعاتی[4]، جامعه پستمدرن[5]، جامعه مجازی[6] و امثالهم توصیف و تبیین شده است. “ویژگیهای این جامعه نو را میتوان پدیدههایی از جمله اقتصاد اطلاعاتی جهانی، هندسه متغیر شبكهای، فرهنگ مجاز واقعی، توسعه حیرت انگیز فناوریهای دیجیتال، خد
مات پیوسته و نیز فشردگی زمان و مكان، برشمرد” ( كاستلز، 1380: 15 )
در سالهای اخیر “شبکههای اجتماعی مجازی” با سرعتی بینظیر گسترش یافتهاند. پایگاههای مجازی مای اسپیس فیس بوک[7]، فیس بوک[8]، فرندستر[9]، یوتیوب[10]، فیلکر[11]، اورکات[12] و تویتر[13] مشهورترین این شبکهها هستند که فضایی جذاب را برای ارتباط شبکهای در فضای مجازی میان کاربران اینترنت و عمدتاً از نسل جوان، فراهم آورده و در مدت زمانی کوتاه به سرعت رشد کردهاند. به عنوان مثال FaceBook با توجه به اعلام خبرگزاری ایسنا تا سپتامبر سال 2012 بیش از یک میلیاردکاربر فعال دارد.(ایسنا، 09/09/1391)
شبکههای اجتماعی گرچه به نظر میپاید از ابزارهای ساده برای نوشتن و به اشتراک گذاری اطلاعات بهره میبرند ولی از چنان جذابیت و تاثیرگذاری در دنیای مدرن برخوردار هستند که میلیونها نفر هر هفته و هر ماه به برای استفاده از این جذابیتها و خدمات متقابل به عضویت آنها در میآیند.
بیشك شبكهی اجتماعی فیسبوك را میتوان مهمترین شبكههای اجتماعی دانست که بیش از سایر شبکهها در خدمت کابران اینترنتی قرار گرفته است. این شبکه چنان تاثیر عمیقی برای کاربران بجا گذاشته است که حضور در آن به به نوعی کلا و وجاهت اجتماعی در بین نخبگان و همچنین عامه مردم تبدیل شده است و یكی از راههای برقراری ارتباط با دوستان، همكاران و آشنایان میباشد.
با نفوذ بیشتر این شبكه در بین ایرانیان هر چند در ابتدا با تقویت ابعاد عاطفی و احساسی بیان شده بود، اما از طریق و نوع رویه خود شبكهی فیسبوك میتوان حدس زد كه تغییراتی در این رویه انجامگرفته و خواهدگرفت. شركت فیسبوك با ورود كاربران ایرانی، افغانی و تاجیكی تصمیم به اضافه كردن زبان فارسی به جمع زبآن های این سایت گرفت، هر چند كه هنوز در جمع كاربران فارسیزبان كمتر استفاده میگردد(مزینانی، کاظم 1389 دانشگاه سوره).
شاید بتوان گفت، گرایش دینی و همچنین هویت دینی از مهمترین عناصر ایجادكنندهی همگنی و همبستگی اجتماعی در سطح جوامع است که طی فرایندی با ایجاد تعلق خاطر به دین و مذهب در بین افراد جامعه، نقش بسیار مهمی در ایجاد و شكلگیری هویت جمعی دارد و به عبارتی عملیات تشابهسازی و تمایزبخشی را انجام میدهد. به طور مثال دین اسلام و مذهب شیعه، به طور همزمان ضمن ایجاد تشابه دینی در بین افراد جامعهی ایران، آن ها را از سایر ادیان جدا میسازد. در جامعهی ایران برخلاف سایر جوامع (که به دنبال حاشیهای کردن دین و برانداختن دینداران از اریکه قدرت و منزوی کردن آنان هستند)، با بهره گرفتن از نیروی مذهب در پنج قرن گذشته، حداقل سه انقلاب تمام عیار را سامان دادهاند. نخستین حرکتها در سال 880 شمسی با انقلاب صفویان برپایهی مذهب تشیع، دومین حرکت در سال 1285 شمسی با رهبری علمای طراز اول شیعه در انقلاب مشروطه و آخرین هم در انقلاب اسلامی سال 1357 شمسی با رهبری و هدایت مرجعیت شیعی شکل گرفت. (گودرزی، 1387: 50 )