یکی از شاخص های کلیدی توسعه در هر جامعهای مشارکت آحاد مردم در کلیه امور است از این رو اهتمام دست اندرکاران و مسئولان هر جامعهای باید بررسی راه های جلب مشارکت مردم در طرحها و برنامهها باشد. امروزه نقش و اهمیت مشارکت چنان است که اگر مورد غفلت قرار گیرد، حرکت جوامع حرکتی غیر موثر و ناکارآمد (حرکت در جا) خواهد بود و هزینه بالایی برای تحولات آتی در بر خواهد داشت. توسعه خود جوش و درونزا حکم می کند که در تمامی مراحل توسعه و در شرایط مختلف، مبنای کار بر جلب مشارکت مردم محلی در جهت بسیج منابع و نهادینه سازی مشارکت محلی با تاکید بر توانمند سازی و ظرفیت سازی قرار گیرد. مشارکت مردم باعث می شود تا مردم با برنامه ها و عناصر جدید احساس بیگانگی نکنند و از سوی دیگر در طول طراحی و پس از آن در انجام و نگهداری طرح ها سهیم باشند، طرح و محصول به دست آمده را از خود بدانند و در نگهداری و پویایی آن بیشترین همکاری داشته باشند. اهمیت مشارکت در سرنوشت جوامع و زندگی بشر به حدی است که تقریبا زندگی انسانها بدون آن ممکن نیست، تا جایی که در ادیان الهی نیز همواره برآن تاکید شده و در قرآن کریم هم اشارات فراوانی به این موضوع شده است. مشارکت روستاییان در برنامه های توسعه روستایی موضوعی است که نقطه آغاز آن به دهههای 1970 و 1980 برمی گردد. موضوع مشارکت و مکانیزم های جلب و به کارگیری آن در برنامه های توسعه روستایی همواره مورد توجه برنامه ریزان ملی و بین المللی میباشد و مفهوم جدیدی از توسعه با عنوان توسعه مشارکتی وارد ادبیات توسعه شده است. واژه مشارکت معادل اصطلاح participation است. این کلمه از ریشه part به معنی قسمت، جزء و بخش گرفته شده است و به سهیم شدن در چیزی و یادگرفتن قسمتی از آن است. گاهی دو اصطلاح partnership و association نیز معادل با اصطلاح مشارکت participation آورده می شود.
اهمیت مشارکت
دهه 1970 به بعد، رویکردهای مشارکتی در ادبیات توسعه، به طور جدی مورد توجه و بحث صاحب نظران علوم اجتماعی و توسعه قرار گرفته و بسط این مفهوم در دوران جدید و به ویژه ارتباط آن با توسعه، ابعادی نو و گسترده به آن بخشیده است. تاکید بر اصل مشارکت در برنامه ریزی به این دلیل است که توسعه بیش از هر چیز به انگیزش و یادگیری نیازمند است و در بهبود و کفایت مستمر تواناییهای درونی تجلی
مییابد، و این امر مستلزم مشارکت در تمامی مراحل یک برنامه ریزی توسعهای است. مشارکت مورد نظر علاوه بر دوره طراحی برنامهها، همه مراحل مطالعات، هدفگذاری، سیاست گذاری، ارزیابی، تامین منابع، اجرا، نظارت و ارزشیابی را نیز در بر خواهد گرفت. تا جایی که برخی محققان توسعه را مترادف مشارکت میدانند، با توجه به این که بخش اعظمی از جمعیت کشورهای جهان سوم در روستاها زندگی می کنند، اهمیت توسعه روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه و پیشبرد این کشورها بر هیچ کس پوشیده نیست. کارشناسان و دست اندرکاران امر، تحقق این مهم را پیش از هر چیز در گرو توسعه منابع انسانی می دانند. روستاییان زمانی کاری را از آن خود می دانند و در انجام آن مسئولیت و تعهد می پذیرند که در طرح آن مورد مشورت قرار گرفته و یا در جریان برنامه ریزی و مراحل آن، فعالانه شرکت کرده باشند. تجارب کاری متعدد با روستاییان نیز، مبین اهمیت این موضوع است که توفیق در انجام کاری بدون مشارکت و لحاظ کردن نظرات آنان ، هرگز به طور نهایی و کامل تحقق نیافته است. اگرچه توجه به مشارکت به لحاظ نظری و انتزاعی بسیار مهم است، ولی به اجرا در آوردن آن به سادگی میسر نیست چرا که عواملی همانند شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه، نوع نگاه برنامه ریزان به مسئله، خلقیات و روحیات جامعه هدف، تجربیات و واقعیات گذشته و … در پذیرش یا عدم پذیرش مشارکت موثرند. مطالعات اخیر در کشورهای در حال توسعه نشان داده اند، که رهیافت مشارکتی برای توسعه روستایی موفقیتآمیز بوده است. بر اساس این مطالعات، شکست یا موفقیت پروژه های توسعه روستایی بستگی به درجه مشارکت و درگیری اجتماعات محلی در طرح ها و ارزیابی آنها از پروژه ها دارد. تجربه کلی براین مبناست که مشارکت مردم در هر مرحله ای از توسعه، عامل کلیدی برای موفقیت در اجرای پروژه هاست، در مقابل شکست زمانی اتفاق می افتد که مشارکت مردم در مراحل مختلف نادیده گرفته می شود. تجارب متعدد در طرح های توسعه روستایی نیز بیانگر این مطلب است که مهم ترین مانع در دستیابی به توسعه پایدار روستایی، برنامه ریزی از بالا به پایینی، بخشی نگری و کم توجهی به توسعه جامع و یکپارچه روستایی است. در این راستا روستاییان زمانی کاری را از آن خود می دانند و در انجام آن مسئولیت و تعهد می پذیرند که در طرح آن مورد مشورت قرار گرفته و یا در جریان برنامه ریزی و پیگیری فرایند آن، فعالانه شرکت کرده باشند. برای انجام هر برنامه آموزشی، ترویجی، عمرانی و … می بایست سعی شود که از اولین مراحل طراحی و برنامه ریزی و سپس آمادگی برای اجرا و سرانجام در مرحله عملیات از مشورت و مشارکت فعالانه و منتقدانه افراد روستایی بهره گرفت و ضرورتاً به قبول و اعمال نکته نظرهای منطقی و مستدل آنان در متن برنامه ها همت گماشت. اکنون جامعه ایران به عنوان جامعه ای در حال گذار بیش از پیش به تحقق عملیاتی این مغهوم (مشارکت) به عنوان پیش نیاز توسعه و دموکراسی نیاز دارد. بحث اصلی در توسعه کشورهای جهان سوم این است که چگونه مردم فقیر روستایی توانمند شوند، در فرایند مشارکت تاثیر گذار باشند و به فرایند توسعه کمک کنند؟ اینها سوالات اساسی است که پیش روی دولت ها در کشورهای در حال توسعه قرار گرفتهاند. با گسترش مفهوم مشارکت در میان دست اندرکاران و صاحب نظران توسعه و به ویژه توسعه روستایی، عدۀ زیادی از فعالان توسعه به ارائه راهکارهای علمی و منطقی در جهت ترغیب و تشویق به مشارکت و از طرفی اهمیت موضوع مشارکت در توسعه پرداخته اند. برای نمونه، گاندی خواهان تحول روستاها از طریق توسعه درونی آن ها و تبدیل شان به مکانهایی زیستپذیر و متناسب با رشد و ترقی بود. در زمان حاضر، مشارکت در توسعه روستایی اگر نگوییم به عنوان مسئله ای حیاتی و اساسی است، دست کم به عنوان پدیده ای سودمند پذیرفته شده و فرض بر این است که مشارکت بیشتر، بهتر از کم بودن آن است. به نظر می رسد که راهبردهای گذشته توسعه روستایی به خاطر فقدان این امر شکست خورده اند. بدین ترتیب، الگو واژه جدید مدیریت روستایی باید سمت وسوی مشارکتی داشته باشد و به این نکته مهم توجه کند که دستیابی به توسعه پایدار، منوط به افزایش ظرفیت ها در تمام امور است. جامعه ای توسعه یافته تر خواهد بود که بر سرنوشت خود تسلط بیشتری داشته باشد. در غیر این صورت، اگر جامعه ای به سطحی از رشد اقتصادی، اجتماعی برسد، اما قدرت اختیار و انتخاب از آن سلب شود، تنها مرحله ای از رشد را طی کرده ولی فاقد توسعه است. بنابراین عظیمترین سرمایهای که هر اجتماعی می تواند با اتکای به آن، مراحل عمران و آبادانی را طی کند، چیزی جز مشارکت ساکنان آن روستا در بهبود شرایط سکونتگاه خود نیست. مشارکت لازمه توسعه است و برنامه ریزی های مشارکتی در جوامع محلی، سبب ارتقای کیفی آن جوامع و گرایش به توسعه ای خود جوش از درون جامعه می گردد.
ضرورت انجام تحقیق
منابع طبیعی تجدیدشونده، امروزه درابعاد مختلف زندگی بشر نقش بسزایی را ایفا می کند. در اغلب کشورهای در حال توسعه در اثر رشد فزاینده جمعیت، گسترش بی رویه شهرها و عدم آگاهی مردم به اهمیت منابع طبیعی و فقدان برنامه ریزی اصولی، سطح منابع طبیعی شدیداً کاهش یافته و به واسطه تخریب کمی و کیفی، منابع طبیعی در خطر نابودی قرار گرفته است. از طرفی به منظور دستیابی به توسعه پایدار و حفظ منابع طبیعی، جلب مشارکت آحاد مردم و مخصوصاً بهرهبرداران منابع طبیعی امری ضروری است. منابع طبیعی یكی از ثروتهای حائز اهمیت برای نسلهای كنونی و آینده است كه نقش بسیار مهمی در تعادل بوم شناختی، درآمدزایی و توسعه روستایی دارد. امروزه به دلایل مختلف از جمله خشکسالی های پیاپی، مشکل فرسایش بادی و شوری خاک، تخریب اراضی در اثر استفاده بی رویه از عرصه های طبیعی و بهره برداری های نامناسب، سرعت تخریب و بهره برداری بسیار بیشتر از روند تجدید و احیاء این منابع
می باشد و همین مسئله باعث نابودی سطوح گسترده ای از منابع و شكنندگی عرصه های وسیع تر محیط زیست شده است. از این رو حفاظت و بهره برداری پایدار از این منابع ارزشمند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به اهمیت حفاظت از منابع طبیعی تدوین راهبردهای حفاظت و بهره برداری پایدار از این منابع به عنوان ضرورتی بنیادی بیش از پیش احساس می گردد. در چنین وضعیتی نقش اصلی با بهرهبرداران روستایی و عشایری است كه البته ذینفعان اصلی این منابع در جوامع محلی محسوب
میشوند. مشاركت مردم در هر پروژهای ضامن اجرا و پایداری آن پروژه است و این مسئله در حفاظت از منابع طبیعی از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد، زیرا مسائل مربوط به محیط زیست و منابع طبیعی با زندگی جوامع محلی آمیخته است و توفیق هر نوع برنامه ای نیازمند مشاركت این جوامع خواهد بود . بنابراین نقش مردم در تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزشیابی هر برنامه حفاظتی اهمیت حیاتی دارد. از این رو نظام مدیریتی مناسب برای حفاظت از این عرصه ها، بایستی بر مبنای مدیریت مبتنی بر مشاركت جوامع محلی بنا نهاده شود. به بیانی دیگر راهبرد اصلی عملی كردن توسعه پایدار در بخش روستایی تاكید بر عواملی داشته كه بیشتر جنبه مشاركتی با جوامع محلی دارند. در عصر کنونی مشارکت جمعی و دخالت همه اقشار ذینفع در تصمیم گیریهای اصلی پذیرفته شده است.