حیات هر کسی و هر چیزی مستلزم داشتن هدف و جهت است، بدون داشتن هدف زندگی معنا نخواهد داشت، یکی از مراحل هدفمند زندگی ازدواج است و خانواده یکی از ارکان اجتماعی و عاملی است که زمینه ساز بهداشت روانی جامعه و نسل آینده می باشد. سلامت خانواده[1] در گرو تداوم و سلامت رابطه بین زن و شوهر است و رابطه زناشویی هسته مرکزی نظام خانواده است پس رضایت فرد از رابطه زناشویی به منزله رضایت وی از خانواده است ( رضازاده ، 1381 )
انسان موجودی اجتماعی است ، كه برای تامین نیازهای خود تشكیل گروه می دهد . و خانواده یكی از طبیعی ترین گروهی است كه می تواند نیازهای وی را مرتفع كند . خانواده به عنوان واحد عاطفی – اجتماعی ( گلدنبرگ و گلدنبرگ [2] ، 1996 ) كانون رشد و تكامل ، التیام و شفادهندگی ، تغییر و تحول ، آسیب ها ( بیماری ) و عوارضی است كه هم بستر شكوفایی و هم فروپاشی روابط میان اعضایش می باشد . همچنین ، خانواده نهاد و شالوده اساسی در ساختار اجتماعی جوامع است كه سلامت یا عدم سلامت آن قوام یا اضمحلال جامعه را در پی دارد . در این مورد ، ژوسران ( نقل از صفایی و امامی 1375 ) اندیشمند فرانسوی می گوید : « تاریخ به ما می آموزد مقتدرترین ملتها ، مللی بودند كه خانواده ها در آنها قویترین سازمان و ساختار را داشته اند . به زحمت می توان جامعه ای را تجسم كرد كه خانواده در آن نباشد . از طرفی نیز در جامعه ای كه فروپاشی خانواده ها در آن فراوان است افراد مانند ذرات پراكنده ای بیش نیستند » .
خانواده عامل همبستگی و شرط تعادل اجتماعی و هسته اصلی جامعه است . در خانواده است كه شخص آداب معاشرت اجتماعی ، همیاری و همكاری را می آموزد ، خانواده وارث و بستر مناسبی برای انتقال آن به نسلهای آینده و شخصیت دادن به اعضای خود است . در خانواده فرد خود را متعلق به مجموعه ای كه مختص اوست ، می داند . به قول مینوچین ( ترجمه ثنایی ، 1380 ) « افراد هویت خود را از طریق خانواده احراز می كنند » . تاثیر خانواده در برنامه ریزی اعضای خود بسیار زیاد است به طوری كه كودك تا پنج سال اول زندگی در خانواده حدود 25000 ساعت برنامه ریزی می شود ( ثنایی ، 1370 ) .
لذا با توجه به تعاملهای مستمری كه ارگانیسم خانواده از یک سو با اعضاء خود و از سوی دیگر با اجتماع دارد به نظر می رسد كانون اصلی سلامت یا پاتولوژی ( بیماری ) اعضای خود باشد ( بهاری ، 1379) . بیرشک (1376) خانواده را هسته اصلی همه نهادهای جامعه دانسته و ضمن آنكه خانواده را كارخانه آدم سازی می نامد ، اظهار می دارد : خانواده های موجود را پهلوی هم قرار دهید ، جامعه پدید می آید . و مؤسسه ها و نهادهایی مانند مدرسه ، كلیسا و حكومت كما بیش امتداد خانواده ها می باشند .
كارایی یا عملكرد خانوادگی دارای دو بعد درون خانگی [3] و برون خانگی [4] است . لذا هم تابع شرایط اجتماعی – فرهنگی – اقتصادی جامعه می باشد و هم تابع آرایش اعضاء و ساخت خانواده است . خانواده ای را كه بطرز شایسته ای از عهده تغییر و تحولات درونی و بیرونی برآید ، خانواده « كارساز » یا كارآمد می نامد . وی معتقد است كه « ملاك كارآیی در خانواده این نیست كه در آن فشار روانی ، تعارض و مشكل وجود نداشته باشد بلكه این است كه خانواده تا چه اندازه در تحقق وظایف و كار كردهایش توانا می باشد كه به نوبه خود به ساخت و توانایی سازگاری خانواده بستگی دارد » ( ستیر ، ترجمه بیرشک ،1376) .
خانواده سالم و كارآمد ، سیستمی باز است كه اعضای آن در عین حالی كه از روابط عاطفی گرمی با هم برخوردارند ، هویت فردی خود را حفظ می كنند . در این گونه خانواده ، عشق به صورت نامشروط می باشد و اعضاء پذیرای یكدیگر هستند . آستانه تحمل خانواده در برابر كشمكش و استرس بالاست و به هنگام نیاز ، داوطلبانه درصدد یاری و خواهان آن می باشند . در این نوع خانواده ها ، ائتلاف قوی و روشنی بین والدین وجود دارد و این قدرت بین والدین تقسیم می شود . اعضای خانواده با هم نزدیک و صمیمی هستند با این حال حریم شخصی افراد حفظ می شود و استقلال و فردیت اشخاص مورد احترام است ( بیورز [5] ، 1982 ) . در مقابل تعریف فوق ، خانواده ناكار آمد یا ناكار ساز [6] خانواده ای است كه قادر به تامین نیازهای تكاملی ، حل مشكلات و تعارضهای خود نیست . و كار كردهایش مختل می باشد . بنابراین با توجه به چنین تعریفی ، خانواده هایی كه در آستانه فروپاشی هستند ، یا فرو پاشیده اند ، در حیطه گوناگون عملكرد درون خانگی مختل می باشند . در این نوع خانواده ها ، معمولاً ساختار قدرت هرج و مرج گونه است . به طوری كه یكی از والدین تمام قدرت را در اختیار دارد یا چون والدین از این نقش كناره می گیرند فرزندان كنترل اوضاع را به دست می گیرند ، این ساختار اغلب منجر به سیستم خانوادگی می شود كه مرزهای آن نامشخص است و به خوبی تعریف نشده است لذا اعضای خانواده استقلال رای ندارند . از آنجا كه در چنین خانواده هایی تناقضها بسیار زیاد است و ابراز آزادانه احساسها تشویق نمی شود ، الگوی ارتباط هرج و مرج گونه است و چون بحث و گفتگو جایی ندارد ، لذا خانواده مختل در حل مشكلات با دشواری مواجه می باشد . به طور خلاصه ، خانواده های شدیداً مختل دارای اختیار و قدرت بسیار نامشخص ، غیر شفاف ، ناموثر بوده و ارتباطات ، رضایت بخش نیست . ( بیورز ، 1982 ) .
شناخت عوامل موثر در رضایت زناشویی[7] از جمله شناخت ویژگیهای یک خانواده سالم، عوامل تنش زای خانوادگی درک و فهم دست اندرکاران تعلیم و تربیت به خصوص درمانگران را در حل مسائل و مشکلات خانوادگی و تاثیر آن را در جهت سالم سازی جامعه بالا می برد و به حل مشکلات زندگی کمک می کند .
1-2- بیان مساله
بحث پیرامون خانواده و راه های تحكیم آن از بحث های متداول مجامع علمی است و علوم مربوط به آن ، به ویژه روان شناسی تلاش می كند كه تدابیری به عمل آورد كه روز به روز میزان ثبات خانواده را فزونی بخشد . خانواده نهادی است كه همه نهادهای دیگر با آن ارتباط دارد و به حق شایسته است كه بیش از این ها درباره خانواده تحقیق كنیم . خانواده جامعه ای است كوچك كه از ارزش و اهمیت زیادی برخوردار است (حسینی ، 1379) .
خانواده نخستین نهاد اجتماعی است كه افراد در آن پرورش می یابند و نهادهای اجتماعی دیگر را پایه گذاری می كنند ، كه پایه و اساس آنها در صورتی سالم خواهد بود كه خانواده سالم باشد و علاوه بر نقشی كه خانواده در حفظ سلامت جسمی و روانی افراد دارد تاثیر به سزایی در پیشگیری از انواع آسیب های اجتماعی و سلامت جامعه نیز دارد ( سلیمانیان ، 1376 ) .
با توجه به اینكه خانواده ركن اصلی هر جامعه ای را تشكیل میدهد و مشكلات مربوط به خانواده میتواند تأثیرات اساسی در آن جامعه ایجاد كند. هرگونه تحقیق در این زمینه میتواند نتایج با ارزشی را برای مسئولین و دست اندركاران جامعه در راستای پیشگیری و حل مسایل جامعه از جمله فساد ، بزهكاری و غیره داشته باشد. اگر در جامعهای آمار طلاق ناچیز باشد الزاماً به معنای ازدواجهای موفق و سازگاری زناشویی نیست. بسیاری از زوجها در خانوادهای زندگی میكنند كه طلاق روانی در آن حكمفرماست. بدین معنا كه هیچ گونه رابطه عاطفی و جسمانی بین زن و شوهر وجود ندارد و زندگی به صورت اجباری و با حداقل تعامل به پیش میرود. به همین جهت ضروری است با دیدگاهی آسیبشناسانه به علل درون فردی ناسازگاریهای زناشویی و عدم موفقیت در ازدواجها پرداخته و نقش آموزش خانواده در سازگاری و رضایت زناشویی مورد بررسی قرار گیرد، چرا كه عدم وجود جو سالم در خانواده از موانع اصلی انتقال آداب، رسوم، فرهنگ و ارزشهای مثبت جامعه به نسلهای بعدی است.(شفیع آبادی و ناصری ، 1376 )
بحث در این پژوهش ، روی تاثیر آموزش خانواده بر رضایت مندی زناشوئی والدین تمركز كرده تا شاید بتوان بعد از ازدواج ویژگی های زوجین را شناسایی و در مشاوره های مربوط به ازدواج در پیشگیری از طلاق و مشكلات و اختلافات زناشویی و یا حتی در مشاوره های زناشوئی با تاكید بر تغییر این خصلت ها به تداوم زندگی خانوادگی كمك بسزایی كرده باشیم .
در این پژوهش محقق با این مساله روبروست كه آیا آموزش خانواده به شیوه شناختی – رفتاری[8] تاثیری در رضایت زناشویی افراد دارد ؟ بنابراین محقق سعی دارد تا تاثیر آموزش خانواده به شیوه شناختی – رفتاری بر رضایت مندی زناشویی والدین را بررسی كند و در صورت تائید آن ، با توجه به پیشینه تحقیق ، استفاده كاربردی آن را برای آموزش والدین چه در مدارس و چه در محافل علمی مطرح سازد .
1-3- اهمیت و ضرورت مساله
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است كه ناشی از پیوند زناشویی زن و مرد است و در آن اعضای خانواده كه شامل زوجین و فرزندان و گاهی هم اجداد و نوه هاست ، بر اساس همزیستی مسالمت آمیز ، تفاهم ، مشاركت و تعاون زندگی می كنند . خانواده معمولاً واحدی كوچك ، متشكل از دو یا سه نفر است . ولی از نظر اهمیت ، آن را از مهمترین نهادهای اجتماعی و نخستین منبع سازگاری و پرورش نسل و عالیترین سرچشمه خوشبختی و غنی ترین منبع عاطفه دانسته اند ( ثنایی ، 1378)
به طور كلی هدف و انتظار از كلاسهای آموزشی[9] آن است كه تغیرات مطلوبی در نظام اعتقادی فرد بوجود آورد و متعاقب آن فرد رفتارهای مطلوبی از خود بروز دهد و به نحوه مناسبی عاطفه به خرج دهد . پس از خاتمه آموزش انتظار می رود كه فرد عقاید غیر منطقی و غیر عقلانی خود را رها كند و به سوی تفكر منطقی و عقلانی روی آورد . انتظار می رود كه فرد بسیاری از تاكیدهایش را كه در روند اندیشه و رفتار و انتظار از خود و دیگران بر اساس اجبار ، الزام و وظیفه توجیه می كند ، رها كند و نسبت به امور نگرشی طبیعی كسب كند . علت هر گونه ناراحتی كژ خویی و بد رفتاری را از محیط دیگران برگیرد و به شیوه ی تفكر و نگرش خود منسوب كند و متعاقباً مسئولیت تغیر آن ر ا خودش بر عهده بگیرد . از هر گونه تلقین به نفس و اعمال و افكار مخرب و ناقض نفس بپرهیزد و تفكر سازنده تر و منطقی تر داشته باشد این موضوع را دقیقاً بپذیرد كه ذاتاً تمایل دارد كه به شیوه ای عقلانی و یا غیر عقلانی عمل كند و انتخاب هر یک از این دو به دست خود اوست . از مطلق گرایی به كمال جویی غیر منطقی بپرهیزد و بیشتر به خود بر اساس آنچه كه هست به خواسته های منطقی اش ارزش بدهد ، نه بر اساسی نحوه عملش با آرمانهای بی پایه اش . فلسفه غیر عقلانی و غیر منطقی خود را نسبت به زندگی تغییر دهد و به جای آن یک فلسفه محكم منطقی بنشاند . كه در آن عقل و منطق صریح و صحیح بر عواطف و اعمال او حاكم باشد . یک معلم صالح برای خود باشد و در عین حال كه به روابط اجتماعی و فرهنگ جامعه ارج می نهد از غلو در آن بپرهیزد و خود را قربانی آن نكند . و پاره ای از اسطوره ها و تصورات واهی را دور بریزد . بداند كه خود ید طولایی در اعتماد به نفس و قدرت تحمل ناملایمات را بدست آورد و خود را به سادگی قربانی هر خیر و شری نكند بلكه عقل سلیم و استدلال صحیح و منطقی را در اعمال و رفتار خود بكار گیرد (شفیع آبادی و ناصری ، 1376 ) .
بنابراین با توجه به نقش غیر قابل انكار آموزش خانواده و تاثیر آن بر میزان رضایتمندی زناشویی و كاركردهای رفتاری زن و مرد ، و همچنین با توجه به اینكه این موضوع ، یكی از موضوعاتی است كه بیشتر مد نظر روان شناسان و پژوهشگران و نظریه پردازان روابط زناشویی در زندگی زناشویی بوده است ، لذا آموزش خانواده از عوامل تاثیر گذاری است كه بر رضایت مندی زناشویی در بین همسران تاثیر داشته و همیشه توسط دست اندركارن مورد تائید واقع شده است . می توان از نتایج این گونه تحقیقات در زندگی كاربردی و عملی خانواده استفاده كرد ، و اجرای چنین پژوهشی می تواند از جهت مقایسه نتایج بین فرهنگی نیز مفید و موثر باشد . امید است این پژوهش در امر ایجاد رابطه زناشویی رضایت بخش ، مفید و ضروری باشد .
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف كلی :
بررسی اثر بخشی آموزش خانواده به شیوه شناختی- رفتاری بر رضایتمندی زناشویی والدین دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی ناحیه 2 شهر شیراز در سال تحصیلی 88-87
1-4-2- هدف جزئی :
– تعیین اثر بخشی كلاسهای آموزش خانواده به شیوه شناختی رفتاری بر رضایتمندی زناشویی
– تعیین اثر بخشی كلاسهای آموزش خانواده به شیوه شناختی رفتاری در بین زنان ومردان
– تعیین رضایتمندی زناشویی در بین زنان و مردان
1-5- فرضیه های تحقیق
فرضیه 1: آموزش خانواده به شیوه شناختی رفتاری بر رضایتمندی زناشویی تاثیر معنادار دارد.
فرضیه 2 : تاثیر کلاس های آموزش خانواده به شیوه شناختی رفتاری در بین زنان و مردان تفاوت معناداری دارد.
فرضیه 3 : رضایتمندی زناشویی در بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد.
1-6- تعاریف عملیاتی و مفهومی متغیرها
1-6-1- تعاریف مفهومی متغیرها
- رضایتمندی زناشویی : احساسات عینی از خشنودی ، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا مرد موقعی كه تمام جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند ( سلیمانیان ، 1376 ) .
- خانواده درمانی شناختی- رفتاری : برگزاری كلاسهای آموزش خانواده ، تغییر برنامه ریزی شده ای است كه هدف از آن نزدیک كردن روش های آموزشی به زن و مرد و در نهایت تغییر در رفتارهای آنان می باشد .
1-6-2- تعاریف عملیاتی
1- رضایتمندی زناشویی : منظور از رضایتمندی زناشویی در تحقیق حاضر ، نمره ایست كه آزمودنی از پرسشنامه 47 سؤالی رضایت زناشویی انریچ [10] كسب می كنند كه حداقل نمره ی فرد 47 و حداكثر 235 می باشد .
2- خانواده درمانی شناختی- رفتاری : در خانواده درمانی مبتنی بر رویكرد شناختی- رفتاری بسیاری از راهبردهای شناختی- رفتاری به كار برده می شوند و اساساً بر دو مورد تاكید می گردد :
1- تبیین انتظارات اعضای خانواده از یكدیگر و چگونگی تاثیر آنها بر تعامل بین اعضای خانواده
2- بهره گیری از روش هایی كه موجب افزایش توانایی های افراد خانواده برای انطباق با بحران ها ، تغییرات و وقایع غیر منتظره می شود
در پژوهش حاضر خانواده درمانی شناختی- رفتاری با بهره گرفتن از آموزش فنونی نظیر مهارتهای برقراری ارتباط ، حل مسئله ، مقابله كارآمد ، تنش زدایی ، مثبت نگری و بازسازی شناختی به افراد خانواده در 5 جلسه خانواده درمانی توسط محقق صورت گرفته است .
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است