:
افزایش جمعیت جهان و تخریب منابع طبیعی و به دنبال آن نیاز مبرم به افزایش تولیدات غذایی از مشكلات اساسی دنیای امروز به شمار میروند. در واقع افزایش جمعیت جهان و به دنبال آن نیاز بشر به مواد غذایی، سبب فشار مضاعفی بر منابع طبیعی شده و در این راستا پایداری سیستمهای کشاورزی مورد تهدید قرار گرفتند. به همین دلیل توجه به تاریخ مناسب جهت کاشت گیاهان و طراحی و اجرای سیستمهای پوشش مانندی همچون انواع مختلف مالچ مورد نیاز میباشد که بتواند ضمن حفظ منابع طبیعی عملکرد را هم افزایش دهد. دانه حبوبات از جمله لوبیا به عنوان یکی از مهمترین منابع گیاهی غنی از پروتئین بعد از غلات و دومین منبع مهم غذایی انسان به شمار می رود (باقری و پارسا، 1376). بنابراین توجه به کاشت لوبیا و تلاش برای بهبود عملکرد و اجزای عملکرد این گیاه بسیار حائز اهمیت است.
از عوامل مهم تعیین کننده عملکرد لوبیا، رعایت تاریخ کشت مناسب می باشد. به طور کلی عوامل اقلیمی مثل دما، بارندگی، طول روز، باد و غیره و عوامل غیراقلیمی مثل آفات، امراض، علف های هرز، پرندگان، اقتصاد تولید و غیره بر انتخاب تاریخ کشت مناسب موثر هستند (مظاهری و مجنون حسینی، 1384). دستیابی به عملکرد دانه زیاد در لوبیا از اهداف اصلی کشت این گیاه است که میتواند با تغییر عوامل ژنتیکی، محیطی و مدیریتی و برهمکنش آنها به دست آید. از میان عوامل مدیریتی، تاریخ کاشت عامل مهمی است که از راه تأثیر بر طول دوره رشد رویشی و زایشی و نسبت آن ها، بر عملکرد کمی و کیفی لوبیا اثر میگذارد (دپاه و همکاران[1] ، 2000؛ موزامبر و همکاران[2]، 2003). کاشت به موقع لوبیا سبب میشود که زمان گلدهی با دمای مناسب برخورد کرده و در نتیجه غلاف و دانه بیشتری تشکیل شود. تاریخ کشت مناسب همچنین، سبب بهینه شدن طول دوره رشد و گسترش اندامهای رویشی شده و پتانسیل انتقال مواد فتوسنتزی به قسمتهای ذخیرهای از جمله دانه را افزایش میدهد. اما، تأخیر در کاشت در کنار کوتاهتر کردن طول دوره رشد رویشی سبب گلانگیزی زودتر از موعد گیاه میشود که به نوبه خود کاهش تجمع ماده خشک، کاهش تعداد غلاف و شاخه در بوته و در نهایت، کاهش عملکرد را در پی خواهد داشت (اکپارا[3]، 1999؛ لوپز‒ بلیدو و همکاران[4]، 2008).
از سوی دیگر رواج سیستمهای كشاورزی فشرده همراه با افزایش انرژی مصرفی برای كنترل علفهای هرز عمدتاً از طریق مصرف علفكشها بوده است. مصرف بی رویه این سموم شیمیایی نه تنها مشكلاتی را در مدیریت علفهای هرز ایجاد نموده است، بلكه برای سلامت انسان و محیط زیست مشكل آفرین شده است. علاوه بر این، افزایش هزینه نهادهها، كاهش دسترسی به علف كشهای جدید و مقاومت علفهای هرز به علف كشها، پایداری سیستمهای رایج تولید محصول را كاهش میدهند (کانلی و همکاران[5]، 2001). به همین دلیل استفاده از روش های غیر شیمیایی و سازگار با محیط زیست برای كنترل علفهای هرز رو به گسترش است. از جمله این روشها می توان به مالچ بقایای گیاهی و مالچ پلاستیکی اشاره كرد. همچنین، یكی از راهكارهای مناسب برای حفظ منابع موجود در خاک، جلوگیری از تلفات آب است كه تبخیر از سطح خاك بخشی از آن میباشد. به منظور كاهش تبخیر و حفظ رطوبت به مدت طولانی در خاك، استفاده از مالچ در سطح خاك و یا شخم زدن بعد از آبیاری میتواند مؤثر واقع گردد. مالچ را میتوان پوشش غیر زندهای نامید كه به عنوان محافظی برای گیاهان در زمستان به كار میرود و گیاهان را در برابر تغییر دمای شدید خاك و از دست رفتن آب زمین محافظت میكند و نیز جلوی رشد علفهای هرز را میگیرد.
از آن جایی که بررسی توأم اثر تاریخ کاشت و اثر استفاده از مالچ میتواند نتایج حائز اهمیتی از نظر میزان تأثیرگذاری بر عملکرد و اجزای عملکرد در گیاه لوبیا داشته باشد، در نتیجه این تحقیق با هدف تعیین مناسبترین تاریخ کاشت جهت دستیابی به عملکرد مطلوب در استان گیلان و نیز بررسی کاربرد استفاده از مالچ پلاستیکی بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا محلی گیلان به مرحله اجرا درآمد.
2-1- مبدأ و پیشینه لوبیا
مبداء لوبیا از نواحی گرمسیر امریکای جنوبی است و کاشت آن در امریکا از ادوار خیلی قدیم مرسوم بود. بسیاری از انواع این گیاه قبل از کشف امریکا به وسیله سرخپوستان بومی امریکا کاشته شده و مورد استفاده قرار میگرفته است (کوچکی و بنایان اول، 1372). لوبیا معمولی با نام های مختلف لوبیا فرانسوی و یا لوبیا سبز شناخته می شوند از جنس (Phaseolus) بوده و شامل 220 گونه است، 20 گونه زراعی آن ها برای تولید غلاف سبز یا بذر خشک بیشتر مورد کشت و کار قرار دارند و اغلب در مناطق گرمسیری دنیا انتشار یافتهاند. براساس مبدأ (منشأ) پیدایش، گونههای این جنس به دو گروه تقسیم میشوند:
الف- گونههایی با مبدا قاره امریکا (گونه های دنیای جدید)
ب- گونههایی با مبدا آسیایی (گونه های دنیای قدیم)
مقایسه صفات مورفولوژیک، اکولوژیک، توزیع جغرافیایی، روابط ژنتیکی سوابق باستان شناسی نشان میدهد که انواع وحشی لوبیا از قاره امریکا (مرکزی و جنوبی) منشأ یافتهاند. با مطالعه روی مارکرهای مولکولی، دو مرکز تنوع بزرگ جغرافیایی شامل امریکای مرکزی (منطقه فرو امریکا 1) و امریکای جنوبی (منطقه آند 2) برای لوبیا معرفی کردهاند و یک کمربند انتقال بین این دو ناحیه در شمال پرو یافتهاند. ایزولاسیون جغرافیایی و خود باروری گیاه لوبیا مانع انتقال ژنهای یک مبدأ یا جمعیت به مبدأ یا جمعیت دیگر شده که دلیل عمده اختلاف بین ژنوتیپهای این دو مرکز بوده است. گونههای امریکایی دارای غلافهای بزرگ و نسبتاً پهن، نوکدار (مهمیزدار) محتوی چندین بذر درشت (4 تا 8 بذر در هر غلاف) و گوشوارکهای کوچک و میخی شکل هستند. برخی انواع لوبیا در این گونهها عبارتند از: لوبیا معمولی، لوبیا تپاری، لوبیا فرنگی و یا لوبیا لیما (نوع دانه درشت در امریکای جنوبی و نوع دانه ریز در امریکای مرکزی) لوبیا رونده، لوبیا قرمز رونده و غیره (مجنون حسینی،1387).
گونههای دنیای قدیم (آسیایی) دارای غلافهای کوچکتر، استوانهای، بدون نوک، محتوی تعداد زیادی بذر کوچک (گاهی تا 20 عدد در هر غلاف) و گوشوارک پهن و سیخی شکل هستند. مبدأ لوبیای معمولی احتمالاً بخشهای قاره امریکای جنوبی در مکزیک و گواتمالا است. واویلوف با توجه به تغییرات ژنتیکی زیاد آن ها که در امریکای مرکزی وجنوب مکزیک یافت شده این مناطق را مبدأ پیدایش میداند. لوبیا 4 تا 7 هزار سال قبل از میلاد در مکزیک و بین 1 تا 3 هزار سال قبل از میلاد توسط بومیان امریکا کشت و کار می شده که با کشف تازه امریکا زراعت آن در دنیا گسترش پیدا کرده است. در دنیا تاکنون چهل هزار ژریم پلاسم لوبیا جمع آوری شده که اکثر آن ها به دو منطقه خشک و مرکز پیدایش امریکای جنوبی و مرکزی تعلق دارند. لوبیا در پنج قاره جهان کشت میشود و با داشتن 22 تا 25 درصد پروتئین، 56 تا 58 درصد کربوهیدرات در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به عنوان یکی از منابع مهم پروتئین گیاهی محسوب میشود (مجنون حسینی،1387).