الف:بیان مسئله:
حقوق بین الملل یک نظام حقوقی متحول ورشد یافته است که همواره درحال تکامل می باشد ودر روند تکامل آن ،انواع تمدن ها وتجارب بشرنقش داشته ودارند،وبه طور قطع اندیشه های اسلام ناب، درتوسعه وگسترش این حقوق حائز نقشی کلیدی واساسی است.البته باید به این مسئله توجه نمود که اکثر مستشرقین سعی کردند برمبنای وقایع تاریخی وخارج ازمعیارهای اسلامی ،حقوق بین الملل اسلام را صرفاً براساس جنگ وجهادتفسیرکنند وسهم اسلام را درتنظیم روابط بین الملل انکارکنند. دولت ها وجوامع، نیازمند امنیت وهمزیستی هستندو حقوق بین الملل زاییده این نیاز است که برای ارتقاء صلح درعرصه بین الملل بنا شده است،چنین نظامی درصورتی قادر به توسعه وگسترش صلح خواهد بود که بتواند چهره آشتی جویانه ای ازخود ارائه دهد ، هرچند تارسیدن به جهان عاری از جنگ ونزاع وجلوگیری از تضییع حقوق دیگران فاصله زیادی وجود دارد،لکن درجهت رسیدن به آن تلاشهایی شده است،دراین مجال باید گفت که نقش اسلام درتوسعه حقوق بین الملل عنوانی است که ازیک سو بیانگر سهم اسلام درسابقه تحول وتوسعه حقوق بین الملل واز طرف دیگر نشانه جایگاه ونقش دین مبین اسلام درتنظیم عادلانه روابط بین الملل وتوسعه آن می باشد، چراکه ظهوراسلام وتوسعه وگسترش آن طی چهارده قرن یک الگوی تاریخ ساز محسوب می شود.اسلام دینی است که داعیه جهانی دارد،آنجا که خداوند در آیه 28 سوره سباء می فرمایند:” ای محمد ما تو را برای همه مردم و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم.این آیه ای از قرآن است که به استناد آن دین اسلام را دین جهانی و پیامبر خاتم (ص) را آخرین سفیر الهی می دانند “و رسالت حضرت محمد(ص) ازآغازبعثت نیز ، هدایت جهانیان بوده است، توفیق شگرف دین مبین اسلام درگسترش روابط بین الملل اعجاز آمیزبوده و انقلاب اجتماعی کاملی را درزندگی اعراب وهمه کسانی که ندای این دین راشنیده اند،بوجودآورده است.می توان گفت که تمدن اسلام انحصاری وناسیونالیستی نیست ،بلکه یک نگاه جهانی دارد، شریعت اسلام دربرگیرنده عالی ترین قوانینی است که انسانها می توانند درپناه آن سعادتمندانه زندگی کنند،اسلام بنیانگذار زندگی مسالمت آمیز انسانها درکناریکدیگر بوده واصول ومقررات بین الملل آن می تواند الگووالهام بخش جامعه جهانی درراستای تنظیم روابط بین الملل قرارگیرد،اسلام به عنوان آخرین ومتکامل ترین مکتب انسان ساز می رود تا جایگاه اصلی خویش را درجهان کنونی بازیابد.
بی شک صلح و امنیت در پرتو همزیستی مسالمتآمیز بشریت به ارمغان می آید. یقیناً همه ادیان آسمانی و پیامبران الهی مروج توحید و منجی بشریت و منادی صلح، امنیت و رفتار محبتآمیز نسبت به پیروان دیگر مذاهب میباشند، ولی پیروان ادیان با گذشت زمان و در اثر دوری از رهبری اولیای خدا، بتدریج انحرافاتی را پذیرا شده و گاه تحت تأثیر ملل دیگر، منکر زندگی مسالمتآمیز با پیروان دیگر مذاهب شدهاند؛ چنان که پیروان دین یهود و مسیحیت به نژادپرستی رو آورده و در این راستا جنگهای زیادی به راه انداختند و انسانهای فراوانی را به قتل رساندند و البته باید گفت در این زمینه یهودیان شدت عمل بیشتری داشتهاند و در قوم یهود تضاد با حقوق بینالملل به نحو واضح مشاهده میشود؛ آنان علاوه بر این که معتقد به برتری نژاد خویش هستند، دیگر ملل را در خدمت خود میانگارند. اما از نظر اسلام، صلح و رفتار مسالمتآمیز انسانها با عقاید و مذاهب گوناگون، یک ارزش و هدف است و اعلامیه جهانی اسلام آیه 64 سوره آل عمران میباشد که میفرماید:«قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ»
سیره عملی پیامبر اکرم( صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین( علیهمالسلام) نیز بر رفق و مدارا استوار بوده است. هرحکومتی خود را موظف می داند با همفکران وهمکیشان خود برخورد مناسب و شایسته ای داشته باشد والبته مسئله مهم این است که حکومتها باغیر همکیشان خود چه برخوردی داشته باشند ودرتامین امنیت ورفاه بیگانگان چه اندازه اهتمام وتلاش دارند که این مسئله ازمعیارهای سنجش یک حکومت می باشد.درجامعه اسلامی از غیرهمکیشان به عنوان اقلیت ها تعبیرمی شودکه به مذهبی وغیرمذهبی تقسیم می شوند.حاکمان اسلامی به سبب وجود تعالیم مترقی ومتعالی اسلام موظفند با تمامی افراد تحت حاکمیت خود با کرامت کامل برخورد کنند ،چون ازدید گاه اسلام همه افراد تحت حاکمیت، درانسانیت مشترک بوده و ازحقوق لازم انسانی برخوردار می باشند،بنابراین اقلیتها هم درحکومت اسلامی ازحقوق لازم بهره مند هستند.اسلام با نگاه انسانی به تمامی افرادتحت حاکمیت خود ،موظف به اجرای مطلق عدالت درمیان تمامی انسانهاست ،بدون توجه به گرایشهای عقیدتی وفکری آنها.برهمین اساس حقوق مترقی فراوانی برای اقلیتها درنظرگرفته شده است که ازجمله آنها به حق آزادی بیان،حق آزادی عقیده،حق امنیت وحق برخورداری ازعدالت اجتماعی اشاره کرد.
ب:اهداف تحقیق:
درتحقیق پیش رو دستیابی به اهداف ذیل مد نظر می باشد:
1) پیروان ادیان(یهودیت ومسیحیت) با گذشت زمان و در اثر دوری از رهبری اولیای خدا، بتدریج در بین آنها انحرافاتی ایجادشده و گاه تحت تأثیر ملل دیگر، منکر زندگی مسالمتآمیز با پیروان دیگر مذاهب شدهاند
2) اگربه اصول بنیادین واساسی اسلام دراین زمینه پرداخته شود،قطعاً منجربه رشد ونفوذ بیشتراسلام درسطح جهانی خواهد شد.
3) تغییر نگرش جامعه بین الملل درخصوص دین اسلام که همواره به عنوان یک دین همراه با خشونت معرفی شده است.
4) یکی ازاهداف اساسی انقلاب اسلامی ایران،صدورانقلاب به دیگرکشورهامی باشدکه یکی از راه های موثرومفید،ایجاد الگویی در رفتارمسالمت آمیز با دیگران است.
ج)سوالات تحقیق:
به دلیل توجه واهمیت بحث وتاکید مبانی فقهی وحقوقی اسلام مبنی بر اصول اساسی انسانی مانندآزادی های فردی ،اجتماعی ومعنوی ورعایت حقوق شهروندی می توان به سوالات ذیل توجه نمود:
1) دین مبین اسلام در خصوص این اصل نوظهور حقوق بین الملل چه دیدگاهی و موضعی دارد؟
2)هدف اصلی اسلام از این اقدام چه می باشد؟
3)نگاه جمهوری اسلامی بر حقوق اقلیت ها و رفتار مسالمت آمیز با آنها چیست؟
د:فرضیه های تحقیق:
1) به نظر می رسد با توجه به اینکه خداوند دین اسلام را آخرین دین و حضرت محمد (صلوات ا… علیه) را خاتم پیامبران قرار داده بنابراین اسلام دینی جامع خواهد بود که می تواند تمامی نیازهای بشری را برآورده سازد. یکی از این نیازها، نیاز بشر به همدلی، همکاری، امنیت، آرامش و مودت است تا در پرتو آن بتواند به کمال مطلوب خودچه از نظر مادی و چه از نظر معنوی برسد. درحقیقت نقطه ی مقابل این نیازها تعارض و جنگ و درگیری است که می تواند نابود کننده ی بسیاری ازدستاوردهای بشری باشد. دستورات و تعلیمات دین اسلام که از وحی الهی سرچشمه می گیرد به عنوان آخرین دین به طور کامل به این مسائل توجه داشته و برای آنها راهکارهای متفاوت و جامع ارائه نموده است چرا که این دین از جانب آفریننده انسان نازل شده و این خالق قطعاً به تمامی نیازهای او آگاه است و به خوبی می داند که یکی از نیازهای ابتدایی انسان نیاز به آرامش و امنیت است کما اینکه امام معصوم (علیه السلام) نیز می فرماید: «دو نعمت ناشناخته هستند: سلامت و امنیت». حال درتعالیم دین اسلام به خوبی بیان شده که جنگ و تخاصم ناعادلانه و نامشروع کاملاً درتضاد با مقتضیات و نیازهای انسان است و همه انسانها فارغ از مذهب، قوم و قبیله، نژاد، جنس، رنگ، زبان و… حق دارند برادرانه و به طور برابر در کنار یکدیگر در آرامش و امنیت زندگی روبه رشدی داشته باشند
2) هدف اسلام ،معرفی دین مبین اسلام به جامعه جهانی به عنوان دین مترقی واینکه حقوق افراد با هرنوع نژاد ورنگی واعتقادی مورد توجه واهمیت می باشد.
3) سیاست همزیستی جمهوری اسلامی ایران با غیر مسلمانان، بر اساس دستور صریح اسلام و تعالیم قرآن كریم می باشد،و رفتار مسالمت آمیزبا آنها از اصولی است كه پیوسته جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود با دولت ها و ملت های دیگر، روی آن پافشاری نموده است.