در آسیب شناسی فرهنگی تجدد در هنر معاصر ایران با تأکید بر هنر نقاشی در دوران معاصر این پژوهش در پنج فصل تدوین گردید. در فصل نخست پیرامون کلیات پژوهش اشاره می شود. در فصل دوم با نگاهی به هنر معاصر ایران و معرفی انواع تغییرات در هنر تصویری نقاشی از قبل از انقلاب تا بعد از انقلاب دقت نظر داریم و در بخش پیشینه پژوهش به مطالعات مرتبط با پژوهش که پیش از این تحقیق صورت گرفته است معرفی شدند. در فصل سوم به بررسی تجدد در قالب معرفی مدرنیسم، مدرنیته و مدرنیزاسیون و هنر مدرن و ویژگی های آن توجه شده است. فصل چهارم به آسیب شناسی هنر معاصر ایران در تاثیرپذیری از هنر مدرن پرداخته است. در این فصل محقق سعی نموده که بتواند از منظر محتوایی، مخاطب و تأثیرپذیری اجتماعی به بررسی اثرات هنر مدرن بر هنر معاصر ایران بپردازد . در فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادات اراده شده اند. در واقع با انجام این تحقیق تأثیرپذیری از ظاهر مدرنیسم در آثار ایرانی علاوه بر عدم شناخت مدرنیسم در ایران باعث تغییرات عمیقی در ساختار هنر ایرانی در مطابقت با فرهنگ شرق و غرب مشاهده نمی شود.
2-1- بیان مسئله
در پرداختن به هنر مدرن دیدگاه های متعددی درباره آن وجود دارد. هر چند نمیتوان هر تأثیری را ناخوشایند قلمداد نمود اما توجه به هنر مدرن در صد سال اخیر با توجه به خاصیت فرهنگی جامعه ایران که در تقابل با ارزش های این جامعه امواج متعددی بر آن تأثیر می گذارند لزوم دقت توجه به هنر مدرن به عنوان دوره ی تجدد که با حمایت دولتهای وقت نیز همراه بوده است زمینه ای برای استفاده از مولفههای فرهنگی تمدن سایر ملل در صورت استفاده است تا بتوانیم به الگویی مقبول و ماندگار در هنر ایرانی دست بیابیم.
بررسی تاثیر مدرنیسم در نقاشی معاصر ایران و جایگاه نقاشی ایرانی در جامعه و سطح جهانی علاوه بر پیش اگهی لازم در مورد بستر فرهنگی لازم در ارتباط با شکل گیری هنرهای گوناگون، بازبینی هویت هنری و تلاش برای تجلی خلاقیت هنرمندانه می تواند در هماهنگی با آسیب شناسی تجدد در هنر مدرن مورد توجه قرار گیرد. آنچه در مطالعات پیشین مشاهده شده است هر کدام از سویه ای متفاوت به آسیب شناسی و یا لزوم نقد در هنر معاصر ایران متأثر از مدرنیسم توجه دارند. این پژوهش تلاش دارد تا به علت علاقه محقق در این زمینه در ارتباط با هنر نقاشی مولفه های تأثیرگذار را شناخته تا در پاسخگویی به پرسش های پژوهش تلاشی در خور صورت گرفته باشد.
3-1- اهمیت و ضرورت پژوهش
اهمیت توجه به هنر به عنوان مهمترین عامل شناسایی و معرف هویتی ملت ها در هر دوره ای علاوه بر اینکه بنیان های فکری آن جامعه و اعتقادات حاکم را نشان می دهد می تواند زمینه ای برای روند رو به رشد فعالیت های پژوهشی و کاربردی در زمینه علم و هنر باشد. از این رو اهمیت هنر مدرن به عنوان موجی دامنه دار با آغاز در عصری که تغییرات عمده در ساختار فرهنگ و حکومت ایران صورت گرفته است می تواند زمینه ای برای دریافت ضعف ها و رسیدن به استانداردهای مقبول هنری در آفرینشگری باشد.
ضرورت موضوع از آن روست که هنر ایرانی در دوره های متعدد دستخوش تغییرات متعددی شده است و بارزترین نمونه ان در دوره اسلامی است اما توجه به فاکتورهای هنر ایران باستان با توجه به ارزش های اسلامی و اعتقادی زمینه ای برای حفظ و یا بیانی رمزگونه در هنر دینی و اسلامی ایران گردید که آنرا معطوف به این ملت نموده و در دوره های متعدد توانسته است معرف جامعه اسلامی باشد. توجه به تغییرات دامنه داری که در فرهنگ و هنر ایران وجود دارد با توجه به زمینه های ارتباطی گوناگون فرصتی برای توجه به ارزش ها و دریافت عمیق فلسفه هنری است که می تواند به جای یک کالای وارداتی خود را در قالب تجلی بخشی از هنر ایرانی نشان دهد. در این مورد به دلیل استفاده از فاکتورهای جهانی هنر ایران باید بتواند زمینه ارتباط عمیق تر با مخاطب باشد به گونه ای که استمرار و تدوام اندیشه در هنر ایرانی آن را متمایز نماید. دریافت این واقعیت که نمی توان از تغییراتی که در جهان رخ می دهد بی تفاوت بود زمینه ای برای دقت نظر و عمیق اندیشی هنرمندان نوگرای امروزی نیز خواهد داشت.
4-1- اهداف تحقیق
1- بررسی تأثیر پدیده ی مدرنیسم در نقاشی معاصر ایران
2- معرفی آثار نقاشی معاصر ایران
3- توجه به عامل هویت در هنر مدرن شکل گرفته در دوران معاصر
4- دقت نظر به مخاطب آثار هنری
5-1- پیشینه پژوهش
کتب و مقالات بسیاری در زمینهی نقاشی ایرانی، تاریخچه و اقلام آن در طی سالیان نگاشته شده است و پژوهش هایی در باب هویت ایرانی، مدرنیسم و تاثیر و تاثر از هنر غرب در هنرهای تجسمی صورت گرفته است. از جمله این کتابها میتوان به «تاریخ نقاشی ایران» و «نقاشی انقلاب» مرتضی گودرزی، «نقاشی ایران از دیرباز تا امروز» رویین پاکباز، «نقاشی قهوه خانه» حسین میرمصطفی، «پیشگامان هنر معاصر ایران» محمد شمخانی، «هنرمند ایرانی و مدرنیسم» کامران افشار مهاجر اشاره نمود. مقالات و پایان نامه هایی نیز به شرح زیر در این زمینه نوشتع و تدوین شده اند.
نادعلیان (1379) ،«سرانجام مدرنیزم در غرب و تحلیلی از تاثیرات هنر مدرن بر نقاشی معاصر ایران»، اشاره دارد که بسیاری از محققان و اندیشمندان معاصر غرب اعتقاد دارند که دوره تاریخی مدرنیزم به پایان رسیده و تاریخ مصرف آن گذشته است. با وجود این در ایران امروز، شیوه هنری مدرن آن هم از نوعی که در نیمه اول قرن بیستم رایج بوده، یعنی مدرنیزم کلاسیک (classical moddernism) در حال رشد است. ویژگی های هنر مدرن را در پویا بودن آن می داند و تاثیرپذیری از بعضی از شیوه های هنری مدرن غرب اجتناب ناپذیر میداند و حتی در مواردی به تحول هنر نقاشی معاصر ما کمک می کند. اما موضوع بغرنج و غیرقابل قبول این است که جمعی از نقاشان معاصر ما با اشعار معاصر بودن، امروزی بودن و پیشرو (avant-garde) بودن، هنر گذشته غرب را به صورت ناقص یا حرفه ای تقلید و به نسل جوان ایران امروز تحمیل می کنند.
شادقزوینی (1388)، در مقاله «آسیب شناسی نقد هنر در جامعه معاصر ایران»، جایگاه نقد هنر را در جامعهی معاصر ایران نقد هنر را مناسب و با اعتبار نمی داند. یکی از معضلات اساسی در باب مباحث نقد هنری را عدم پیشینهعلمی معتبر و کارا دانسته که هرکس با هر اندازه شناخت و سواد خود را محق میداند که در این حیطه داد سخن دهد و به ارزیابی آثار و عملکردهای هنری بپردازد. در باور جامعه معاصر ما مباحث هنری و به خصوص هنرهای تجسمی امری منفعل و غیر ضروری به نظر میرسد و تولیدات هنری نیز بیشتر جنبهی لذت و سرگرمی دارند تا فرهنگسازی.ازاینرو مقولات تئوریهای هنری چه در حوزهی پژوهشها و چه در زمینهی چاپ و نشر مقالات و اندیشهها زیرمجموعهی حوزه علوم انسانی قلمداد میشود و انتظارات چندان کاربردی و عمیقی از آن نمیرود.
شاد قزوینی (1388) در پایان نامه کارشناسی ارشد «بررسی تاثیر متقابل مد و جنبش های نقاشی معاصر» اشاره دارد که با ظهور مدرنسیم به واسطهی بسیاری از تحولات عمده و سرنوشتسازِ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و هنری جایگاه مُد بیش از جنبهی مصرف کاربردی و لوکس آن در نظر گرفته میشود و مُد حیطهی گستردهای از تعاریف فرهنگی و اجتماعی را در خود جای میدهد؛ به ویژه در عرصهی هنر و به خصوص نقاشی. از نیمه قرن بیستم به بعد، در جریانهای هنری معاصر، بیش از پیش شاهد هماهنگی میان هنر و مُد میشویم تا آنجا که در آثار برخی از هنرمندان این دو یکی میشوند و زبان واحدی را تشکیل میدهند.
رهبرنیا(1390) در پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان «هنر معاصر ایران در رویکرد به بازار جهانی هنر» بیان میکند که هنرمندان پیشروی ایران، تحت تأثیر مسایل جهانی شدن و دغدغههای محلی/ جهانی آن قرار دارند. وی خیزش هنر معاصر ایران در رویکرد به بازار جهانی هنر به صورت کلی مثبت و در راستای فرصتسازی، مغتنم می داند. با توجه به نشانههای اقبال اقتصادی که مبین کیفیت این آثار است، به نظر میرسد که در آیندهای نزدیک شاهد دستیابی هنر معاصر ایران به جایگاه ویژه خود در افقهای بزرگ جهانی خواهیم بود.
عابدوست و کاظم پور(1389)، در مقاله «جامعه شناسی مکتب سقاخانه ای»، به بررسی عوامل اجتماعی موثر در پیدایش مکتب سقاخانهای و تاثیرات نقاشی غربی پرداخته است. نتیجه حاصل نشان می دهد که؛ تقابل میان مدرنیسم و سنت در دهه 10و20ه .ش، سیاست اوج گیری مدرن گرایی در زمینه فرهنگی و هنری و دیگر زمینه ها و واکنش های روشنفکران مذهبی بر ضد غرب گرایی از عوامل موثر بر پیدایش این مکتب بوده است. وقایع هنری جامعه اروپایی تاثیر مستقیم در پیدایش این مکتب دارد. (همزمانی آن با پست مدرن تاثیر این سبک در نقاشی سقاخانه ای آشکار است.) ویژگی بازگشت به گذشته، استفاده از موتیفهای ایرانی با نگاهی نو به ترکیب بندی، التقاط گرایی وکثرت گرایی و تاکید به نشانه ها یادآور اندیشه های پست مدرن است، از طرفی رمز پردازی این آثار که ریشه در نمادهای کهن ایرانی داشت، یکی دیگر از دلایل موفقیت این گروه بود.
صادقی(1390)، در پایان نامه خود با عنوان «چگونگی بازتاب ادبیات در نقاشی و نگارگری معاصر ایران»، به بررسی چگونگی بازتاب ادبیات در نقاشی و نگارگری معاصر ایران است و اینکه هنرمندان معاصر تا چه اندازه به ادبیات و بازتاب آن در آثارشان توجه نشان می دهند. در نیتجه این پژوهش دریافت شد که رویکرد هنرمندان به ادبیات هر چند بسیارکم و قلیل است، در میان سیل آثار هنری معاصر؛ اما هر جا چنین توجهی در هویت نقاشی معاصر مطرح می شود، هنرمندان به نوعی عرفان مستتر در لایه های درونی آثارشان رهنمون می شوند که نهایتاً باعث هر چه زیبا و عمیق تر شدن آن اثر می شود.