:
ظهور برخی شاخه های نا کارآمد نظام آموزشی متوسط ، رشد نمایی فناوری و ضرورت نیاز به کارکنان ماهر و نیمه ماهر در صنایع، متولیان نظام آموزشی را بر آن داشت تا با لحاظ تغییراتی بنیادین در پیکره آموزش رسمی جامعه برای رفع این نیاز اساسی اقدام کند . تأسیس و فراگیر کردن شاخه های مهارت آموزی در نظام آموزشی یکی از نتایج این تصمیم است. آموزش فنی و حرفه ای در مقایسه با آموزش عمومی بسیار گران و هزینه بر است و مطالعات تطبیقی هزینه های این دونظام، این دو مدعا را تأیید می کند.
با باز اندیشی و مطالعه فرایند تحصیلی در این مراکز ضرورت این موضوع را می رساند که این نظام باید در جهتی حرکت کند که کارایی و اثر بخشی آن در مقایسه با هزینه هایش افزون تر باشد . مهم تر از همه اینکه اقتصاد رقابتی و دانش محور امروز نقش این نظام را بسیار حساس تر کرده است . تحقیقات نشان دهنده این مطلب است که هنرجویان به شکل مناسبی برای بر آوردن نیازهای این اقتصاد آماده نمی شوند بنابراین امروزه ازاین نظام آموزش و پرورش به طورعام و فنی حرفه ای و کاردانش به طور خاص انتظار می رود تا شرایط مناسبی برای پرورش کارکنانی متناسب با نیاز اقتصاد امروز را تربیت کنند .
یکی از عمده ترین ارکان موفقیت در بازار رقابتی و اقتصاد دانش محور امروز، داشتن برنامه درسی نظامند و محتوی کارآمد و با کیفیت است از این رو نظام آموزشی فنی و حرفه ای و کاردانش یکی از مهم ترین دروندادهای این بازار را تأمین می کند نیروی انسانی ماهر و نیمه ماهر است.که موقعیتی حساس دارد. کشور ایران به دلیل جوان بودن صنعت نیاز شدید به نیروی ماهر و نیمه ماهر دارد. بنابراین میزان تناسب میان محتوای دروس با مهارت، رعایت پیش نیاز های درسی در برنامه درسی، میزان کفایت امکانات و دستگاه های موجود در کارگاه های هنرستان، برای پاسخگویی به میزان دسترس پذیری امکانات و میزان به روز بودن امکانات، نیازهای آموزشی هنر جویان، سرانه تعداد رایانه، کتابهای تخصصی و همچنین بررسی همه هنرستان ها که آیا همگی در یک وضعیت به نسبت یکسان قرار دارد می تواند دسترسی به اهداف در نظر گرفته شده را تسریع بخشد .
فضای آموزشی در هنرستان ها که هم فضای کارگاهی را شامل می شود اهمیت افزون تری دارد. از آنجا که در این هنرستان تعامل میان دروس نظری و عملی مورد نظر است. بنابراین این فضاها باید مطلوبیت لازم را برای تداوم کیفیت هر چه بیشتر، فضای تعادل داشته باشد . بدیهی است هر چه عوامل دروندادی مانند هنرجویان، هنرآموزان و امکانات و تجهیزات و برنامه درسی وضعیت مطلوبتری داشته باشد می توان تا حدودی فرایند بروندادی مناسب را انتظار داشت.
با در نظر گرفتن این مطلب و با بررسی بیشتر در می یابیم که فضای آموزشی و امکانات از همه مهم تر برنامه ریزی درسی برای رشته گرافیک رایانه ای در هنرستان های کاردانش وضعیت مطلوبی نداشته و نیاز به بررسی بیشتری دارد .
برای اثبات این مطالب فضای آموزشی چند هنرستان در نواحی مختلف در شهرستان تبریز را مقایسه کردیم و متوجه شدیم که فضای آموزشی موجود در هنرستان ها در سطح مطلوب نیست. به طوری که در بعضی مناطق نه تنها فضای آموزشی کافی و استاندارد برای دروس کارگاهی وجود ندارد بلکه امکانات و تجهیزات از جمله کامپیوتر و عوامل جانبی آن نیز مهیا نیست .
با بررسی محتوی دروس ارائه شده و مقایسه آن با محتوی دروس «رشته گرافیک» در هنرستان های فنی حرفه ای در می یابیم که دروس ارائه شده به طور عملی کارآمد نبود و نتوانسته نیاز هنرجو را در بازار کار تأمین و یا برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر سودمند باشد . انتظارات و اهدافی که برای این رشته تعریف شده است هیچگونه تناسبی با محتوی و اطلاعات که به هنرجو ارائه می شود نداشته و نتوانسته آنها را تحقق بخشد .
متأسفانه تخصص و مهارت های هنرآموزانی که در هنرستان های مورد بحث، برسی گردید، دریافتیم که در بعضی مواقع هنرآموزانی مشغول تدریس رشته گرافیک رایانه ای هستند که رشته تخصصی آنها مرتبط با این رشته نیست و مهارت کافی برای آموزش دروس تخصصی را ندارد. و همچنان به اهمیت و ضرورت استفاده از متخصصان در امور پرورشی و گزینشی و ارائه خلاقانه محتوا و روش تدریس کم توجهی میشود. روشن است با نگاه تک بعدی بهره گیری از محتوی نا مناسب ، روش های منسوخ و از همه مهمتر مربیان غیر متخصص در امورآموزش تبعات زیانباری را برای نظام آموزش و پرورش و سرمایه های انسانی به همراه خواهد داشت.
با تعریفی که می توان از این رشته کرد و با توجه به اهداف در نظر گرفته شده و مقایسه آن با محتوی و سر فصل های در می یابیم که هنرجو بعد از اتمام تحصیلات خود دچار سردرگمی شده و به طور عملی در محیط کار با مشکل بر خورد می کند چرا که اطلاعاتی که یک هنرجو طی دو سال تحصیل در هنرستان باید کسب می کرد را ندارد و مهارت به دست آمده نا کافی می باشد .
تحلیل محتوی و مصاحبه با هنرجویان نشان داد آنها در طول دوران تحصیلی خود آموزش های کاربردی مناسبی در زمینه کارآفرینی که یکی از هدف های بزرگ هنرستان فنی حرفه ای و کاردانش به شمار می رود را دریافت نمی کنند.
به عبارات دیگر سطح نازل کیفیت مهارتی هنرجویان و ناآشنایی با مهارت های مورد نیاز امروز در بازار کار و همچنین نا آگاهی هنرجو از مفاهیم هنری و گرافیکی نقایص موجود را اثبات می کند .
سوالات پژوهش:
1- آیا سرفصل های رشته ی گرافیک رایانه ای با عناوین کتب درسی تناسب دارند؟
2- آیا برنامه ریزی درسی و محتوای درسی ارائه شده برای هنرجو با منابع آزمون کنکور متناسب است؟
3- آیا سرفصل های در نظر گرفته شده تمامی نیازهای هنر جویان را در بازار کار تأمین می کند؟
فرضیه ها:
1- برخی از سرفصل های در نظر گرفته شده برای رشته گرافیک رایانه ای، فاقد منبع یا کتب تدوین شده و مخصوص برای این رشته می باشند.
2- منابع و کتب درسی ارائه شده در هنرستان های کاردانش برای رشته گرافیک رایانه ای با منابع آزمون کنکورسراسری، کنکور فنی و حرفه ای و همچنین با آزمون های پودمانی تناسب ندارد و هنر جو مجبوراست برای ادامه تحصیل کتب درسی رشته گرافیک (فنی و حرفه ای)را مطالعه کند .
3- سرفصل های در نظر گرفته شده برای این رشته نیازهای هنرجو را در بازارکار پاسخ نمی دهد.
1-1- آموزش هنر
زمانی كه بحث آموزش هنر مطرح میشود، میتوان آن را بهصورت دو عامل مستقل در نظر گرفت: یكی مقولهی هنر و دیگری مقولهی آموزش. به عبارت دیگر، میتوانیم بر اساس تعریف هر یك از این عاملها بهصورت جداگانه، چشماندازی از آموزش هنر را ترسیم كنیم. البته درنهایت نیز باید خط كلی را مشخص كنیم. زیرا به آموزش هنر میتوان از جنبههای مختلفی چون آموزش كودك، نوجوان و بزرگسال و یا جنبهی درمانی، یا با تأكید بر تكنیك و غیره نگاه كرد.
در اكثر كشورهای دنیا، زمانی كه این موضوع مطرح میشود، بر اساس شرایط فرهنگی حاكم بر آن جامعه و دورنمای نیازها و خواستههایشان، برنامهای خاص تدوین میشود. البته در آن جوامع، هنر نه به عنوان یك درس بلكه به عنوان یك نگرش مورد ارزیابی قرار میگیرد و چه بسا كه در اكثر مواقع به عنوان یك شاخهی اصلی و مجزا از سایر دروس در نظر گرفته میشود. در آن جوامع، هدف آن است كه با آموزش هنر یك نگرش و زبان ارتباطی در هنرجو شكل میگیرد.
آنچه در تعریفآموزش هنر مطرح میشود، عواملی استكه بر اساس معیارهای آموزشدهنده و آموزشگیرنده دستهبندی میشود. بیشك، ما در هیچ زمینهی هنری نمیتوانیم تعریفی دقیق و مطلق ارائه دهیم، امّا مسلماً یكی از اهداف اصلی هنر، آموزش نوعی دیگر از دیدن است.
2-1- تعریف هنر
با توجه به مطالب فوق تعریف هنر در فرهنگ غرب و فرهنگ ایرانی به این نحو می باشد :
هنر به مفهومی که از مغرب زمین به ایران وارد شده (یعنی art)، با مفاهیمی که در فرهنگهای فارسی آمده، متفاوت میباشد. در حال حاضر، در غرب به هراثری که حاصل فعالیتهای انسانی باشد و پیش از تکوین سابقه نداشته باشد، هنر می گویند.
در فرهنگ و ادب فارسی، «هنر» به معنای کمال دانش، فضیلت، تقوا، مردانگی و جنگاوری است و نیز به معنای هر اثری که از ظرافتهای ویژه برخوردار باشد و لذت دیدار ایجاد کند. هنر امروزین (مدرن) ایران تقلید نادرست از هنر لجام گسیختۀ معاصر(به مفهوم رایج در مغرب زمین) است.
هنر واژه ای است که از کهن ترین روزگاران نزد ایرانیان رایج بوده و در زبان پارسی امروز آن را همسان واژۀ”art”(در زبان اروپایی) میدانند.
art(اسم مذکر)، از سده دهم میلادی وارد زبان فرانسه شده و در آغاز به معنی «دانش و آگاهی» و سپس به معنی «وسیله و روش»(از ریشۀ لاتینی art وartis)، تا سده هفدهم به صورت مؤنث و به این معنا بکار رفته است:
راه دستیابی به چیزی (از سال 1160 م )، روش مهارت، دانستن چگونگی انجام دادن، خوش دستی.
آنچه انسان به طبیعت می افزاید، چیزی که مصنوعی باشد. مجموعه آگاهی ها و شناخت ها از قواعد و ضوابط انجام کاری در یک قلمرو ویژه، پیشه ای که درآن پیشه ور مجبور باشد از ضوابط وقواعد منظمی پیروی کند. (آیت اللهی،1384: 41-42)
در زبان اوستایی،«هونره» به معنای کار نیک، دلاوری و جنگاوری و در پهلوی، «هونر» (مرکب از «هو» به معنی خوب و «نره» به معنی مردانگی) به معنای جنگاوری، قدرت، فضیلت، ارزش و مهارت آمده است.( بهرامی،1364: 1588)
در فرهنگ فارسی آمده است:
هنر: شناسایی همۀ قوانین عملی مربوط به شغلی و فنی، معرفت امری توأم با ظرافت و ریزه کاری، طریقه ی اجرای امری طبق قوانین و قواعد صنعت، مجموعه ی اطلاعات و تجارب. (معین، 1357: ذیل«هنر»)
آنچه باید به آن تأکید کرد، این است که پرداختن به هنر، بدون دانش و فضیلت و کمال و نیز و هشیاری و فراست، تحقق پیدا نمی کند.
دانش و فضیلت و کمال، همه از فضایل اخلاقی است و برای راهنمایی و راهبری انسان به سوی رستگاری و سعادت گزینش شده، اما هنر، بهترین و والاترین ابزار این گزینش است. اگر هنرمند، گوهر فضیلت و کمال را از دست دهد و فضلی را که خداوند به او عطا فرمود تا در راه ارشاد مردم و تلذذ سالم از زندگی به کار گیرد، و اگر در مسیر فساد و تباهی ابنای بشر و ایجاد آثار بی محتوا و عاری از معنا و مبادی اخلاقی ضایع سازد، او دیگر هنرمند نیست. بلکه تولید کننده ابزار و آلات فساد در پوشش اثر هنری است.
نکته دیگر آن که امروزه غالباً «هنر» نه بر اثر هنری، بلکه بر رشتۀ هنری اطلاق می شود. مثلاً رشته نقاشی مطلقاً به عنوان رشته ای هنری معرفی می شود و چنین نیست که «هنر»فقط بر آن دسته از نقاشی هایی اطلاق شود که معیارهای ارزش هنری را دارا باشد. اشکال کار در این است که وقتی رشته ای به عنوان «هنر » مطرح شود، هر کسی که در آن رشته فعالیت نماید خودش را هنرمند می نامد و آثار یا تولیداتش را اثر هنری می پندارند. (امین زاده و تقی زاده، 1380 : 110)
در این مختصر هنر عبارت است از بیان، تفسیر و تجلی کالبدی معارف معنوی و غیر مادی، با الهام از عرفان و آگاهی به اصول و ارزش هایی که طبق جهان بینی و هستی شناسی خاصی تعریف شده و به منظور ارضای حس حق جویی و معنویت گرایی انسان، برای تلطیف زندگی مادی، قابل تحمل نمودن زندگی دنیایی و آرامش بخشیدن به روح در بند جسم.
با این تعریف از هنر در می یابیم که یک اثر هنری علاوه بر ظاهر و فرم دارای محتوی می باشد که بستگی به هنرمند خالق آن دارد که تا چه اندازه بتواند با توصل بر معارف معنوی و غیر مادی و همچنین با الهام از عرفان و ارزش ها و فضیلت و کمال، اثر خود را معنا بخشد و در نتیجه اثری خلق کند که دارای ارزش های اخلاقی و حامل معنا و مفهومی الهی باشد . اینچنین اثری در این دنیای مادی و مدرن پایدار و ماندگار می ماند.
در مورد جامعهی خودمان، پس از آنكه تعریفی نسبی از هنر را ارائه كردیم، باید بررسی كنیم كه در پی چه هستیم و چه چیزی در هنر ما مهم است. محتوا برای ما مهمتر است یا تكنیك و یا چیزهای دیگر. در پی ارائه این تعریفها، یكی از جایگاههای مهم و مورد نظر ما نیز مشخص خواهد شد كه همانا جایگاه و رسالت هنرمند و تعریف وظیفهای است كه برای او قائلیم. این موضوع تا حد بسیار زیادی روشنكنندهی خواستهها و نیازهای ما از نظام آموزشیماناست.