:
آنچه این رساله متعهد انجام آن می باشد عبارت است از تحقیق پیرامون قاعده امکان اشرف و امکان اخس و همچنین ذکر مبانی و دلایل آن و رفع شکوک و اشکالات وارد گردیده بر آن از ناحیه شخصیت هایی که با نظری انتقادی به قاعده نگریسته اند و همین طور نتایج مترتبه بر آن و نهایتاً گریزی تاریخی بر قاعده امکان اشرف انجام خواهد شد. اساساً مباحث فلسفی و علوم عقلی به واسطه انتزاعی بودنش به نسبت مباحث علوم تجربی از پیچیدگی های خاص خود برخوردار است و احتمال عدم وصول به حاق مطلب برای پژوهشگران و اهل کاوش واقع شدنی تر است .شاید گزافه نباشد اگر ادعا شود به ندرت بطن معنی و مفاهیم برای اهل آن مکشوف می شود ، دلیل باهر بر این موضوع وجود تنازعات وسیع نظری با حفظ مبانی واحد میان اندیش مندان اهل این رشته می باشد . همانطور که زعماء اهل فن ابراز نموده اند ، مشکل اساسی در درک علوم عقلی ، مشکل تصوری است ، به این معنا که پوینده این مسیر پر فراز و نشیب از ابتدا ممکن است که در مرتبه تصور مطلب ، دچار سوء فهم شود و به تبع آن در مرتبه تصدیق ره به خطا پوید .به واسطه این محذور نقش معلم و استاد در تبیین مطالب و مباحث بسیار بیش از سایر شاخه های علوم احساس شدنی تر است . سعی بر این است تا مفاهیم تصوری و تصدیقی در اطراف موضوع مورد بحث. با وضوح و روشنی ارائه شود تا در ظل این نکته ظریفه هم نگارنده در طی مسیر تحقیق دچار وهم و تاریکی نشود و هم خواننده گرامی از غلطیدن در گرداب ابهام و به هم ریختگی مصون ماند..به همین دلیل است که بزرگان این رشته توصیه می فرمایندکه دانشجویان علوم عقلی شیوه مباحثه راازیادنبرندوصرفابه نقل اقوال این وآن بسنده نکنندکه فلسفه وحکمت روایت اقوال نیست.وهمینطورفلسفه وحکمت پاسخی متعالی وانسانی به حس حقیقت جویی آدمی است.تادرپرتوآن به حقیقت دست یازدوبه استکمال نفس اهتمام ورزدوازفروغلتیدن درورطه اوهام وپرستش خویش خصوصاباابزارالفاظ وملاعبه باکلمات که ضخیم ترین وکثیف ترین قسم حجب است درامان ماند«العلم هوالحجاب الاکبر» نباشدکه سرمایه عمربه تباهی وفنارودوحاصلش مشتی الفاظ وغایتش بندگی نفس لعین باشدکه مع الاسف این گونه خسارت وتباهی خانمان براندازغالبادرمیان ارباب علوم حصولیه واقع می شودکه بیداری ازآن خواب،که خواب جهل مرکب است بسیاردشوارمی باشد.ازمظاهروجلوات معانی فوق مهجوریت لاادری است.نگارنده که تابه حال درمیان تضاربات آرا، این عبارت راازهیچکدام ازطرفین نشنیده است. همواره هرکس رای خودراباوجودمناظرات طولانی حق قلمدادمی نموده زیراهدف،به رخ کشیدن نفس پلیددرقالب مجادلات لفظی بوده ونه کشف حقیقت بلکه بندگی وپرستش خویش اساس ومحوراین مجادلات بوده است خداوندهمه راازاین دام تضمین شده ابلیس نجات دهد.
فصل یکم:تحلیل قاعده امکان اشرف واخس
1-معرفی قاعده امکان اشرف واخس
قاعده امکان اشرف بیانگر این معناست که در سلسه موجودات ، موجود ممکنی که از کمالات بالاتری نسبت به ممکنی که از درجات پایین تری از حیث کمال برخوردار است تقدم وجودی دارد ، به عبارت دیگر، تا ممکن اشرف پا به عرص هستی ننهد ممکن اخس پا به این عرصه نخواهد گذارد .
می توان اینگونه نتیجه گرفت که وجود ممکن اخس دال بر وجود اشرفی قبل از آن می باشد.برای تقریب به ذهن ذکراین مثال بی فایده نیست . اگر سیمی به جریان الکتریسیته متصل شود ، هرنقطه از سیم اگر جریان الکتریسیته را در خود داشته باشد حاکی از این است که در نقاط نزدیک تر به منبع هم ،الکتریسیته جریان دارد و آن هم به این صورت که ابتدا در نقاط بالاتر و نزدیک تر به منبع ، این جریان بر قرار است ودرمرتبه ومرحله بعدبه نقاط دورترهم خواهدرسید
هر نقطه که نزدیک تر به منبع است تقدم جریان در آن بیشتر است و تا نقاط بالا تر ، مسیرعبور الکتریسیته نگردند این جریان به نقاط پایین تر منتقل نمی شود در نتیجه محال است که ممکن اخس پا به عرصه وجود نهد در حالی که ممکن اشرف از وجود بهره مند نباشد . قاعده امکان اخس جدا ازقاعده امکان اشرف نیست بلکه هر دو قاعده به یک معنا باز می گردد
قاعده امکان اشرف در قوس نزول هستی بیانگر این است که اگر اخس موجود شودبیانگراین است که ، اشرف قبلاً موجود شده است و در قوس صعود وجود اشرف دال بر وجود اخس است.باز به عنوان مثال در مورد امکان اخس گفته می شود که اگر سقف ساختمان برقرار باشد حاکی از این است که دیوار ها که سقف بر آن بنا شده هم وجود دارد .