کشاورزی نقشی حیاتی و راه بردی در نظام اجتماعی و اقتصادی بر عهده دارد. با وجود اهمیت بخش کشاورزی در اقتصاد کشور، فعالیت در این بخش نسبت به دیگر فعالیت های تولیدی و اقتصادی متفاوت است. از جمله این که فعالیت در بخش کشاورزی به علت اتکای زیاد به طبیعت و وابستگی آن به عوامل و شرایط جوی و محیطی، فعالیتی همراه با ریسک محسوب می شود و تولیدکنندگان این بخش همواره با خسارات بی شماری ناشی از بروز حوادث قهری و بلایای طبیعی رو به رو می باشند و زندگی اقتصادی آن ها در معرض مخاطرات جدی قرار دارد (یعقوبی و چیذری، 1380). به عبارتی دیگر تولیدكنندگان محصولات كشاورزی در اغلب موارد تصمیمات مربوط به تخصیص زمین و تولید محصولات مختلف را در فضایی از نبود اطمینان و بی ثباتی قیمت ها و بازده اتخاذ می كنند. این نوسانها كه ناشی از مجموعه ای از عوامل تصادفی و خارج از كنترل تولیدكننده است، موجب عدم تمایل به سرمایه گذاری در درازمدت می شود. در سال های گذشته ابزارهای مختلفی همچون مدیریت ریسك به كار گرفته شده است تا از شدت این خطرات كاسته شود. بیمه محصولات كشاورزی به عنوان جانشین و گاهی مكمل روش های سنتی مانند كشت توأم، تنوع تولید در مزرعه، قیمت تضمینی و … از جمله ابزارهای مؤثر در مدیریت ریسك در كشاورزی است. از نظر ماهیت، در واقع بیمه كشاورزی نوعی فناوری است كه برای كاهش ریسك گریزی كشاورزان و در نتیجه افزایش كارایی آنها در استفاده بهینه از عوامل تولید و تمایل بیشتر به سرمایه گذاری در فعالیتهای كشاورزی ایجاد شده است (ویلیام و همکاران، 1999). مفهوم بیمه در كشاورزی عبارت است از تضمین جبران بخشی ازخسارت وارد شده برعوامل تولید، محصول و عوامل بالفعل لازم برای عملیات اقتصادی در فاصله زمانی پیش از تولید تا مصرف محصولات در مقابل خطرات تهدیدكننده و غیرقابل پیشگیری، به شرط آنكه پیش بینی احتمال وقوع خطرات امكان پذیر باشد (اسمیت و بوکت، 1996). بدین ترتیب نقش بیمه تعدیل فشار خسارتهای ناشی از خطر است، به گونه ای كه خسارتهای بالفعل بر یک فرد یا یک گروه متمركز نخواهد شد (رستمی و همکاران، 1386).
از آنجا که ایران دهمین كشور بلاخیز جهان شناخته شده است، به طوری كه از مجموع 40 نوع بلیه طبیعی ثبت شده در جهان ، 31 نوع آن در ایران اتفاق می افتد (رحمانی، 1382). این امر میزان مخاطرات تأثیرگذار بر فعالیتهای كشاورزی در ایران را روشنتر می سازد. از طرف دیگر با عنایت به اینكه امروزه اقتصاد جهان به سمت كاهش دخالت مستقیم اقتصادی دولت در بخشهای تولیدی و افزایش مشاركت بخش خصوصی در فعالیتهای تولیدی و اقتصادی پیش می رود، سیاستگذاران و برنامه ریزان ایران نیز می كوشند تا زمینه جلب و جذب سرمایه های خصوصی در تولید كشاورزی را فراهم آورند. یكی از راهكارهای مؤثر در نیل به اهداف فوق را می توان در فناوری بیمه و بهره مندی از مزایای آن در بخش كشاورزی جستجو كرد كه از آن به عنوان كارآمدترین اهرم حمایتی دولت نام برده می شود. این در حالی است که بیمه محصولات كشاورزی علی رغم اینكه در ایران قدمتی بیش از دو دهه دارد، هنوز نتوانسته است به طور گسترده بر كشاورزی كشور سایه اندازی كند. این امر ناشی از یک سری عوامل و موانع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است كه باید مورد توجه و مطالعه قرار گیرند (عین اللهی احمد آبادی، 1387). در واقع شواهد نشان می دهد كه فرایند بیمه محصولات كشاورزی در ایران پویایی لازم را ندارد و این موضوع به طور عمده برخاسته از شناخت محدود كشاورزان از بیمه محصولات كشاورزی و نیز كم درآمدی آنهاست (رستمی و همکاران، 1386).
از طرفی دیگر، میزان موفقیت و کارآیی سیاست بیمه ی محصولات کشاورزی به طور قابل توجهی به گرایش کشاورزان به بیمه ی محصولات خویش بستگی دارد. از آنجا که بیمه محصولات کشاورزی برای جامعه تولیدکنندگان بخش کشاورزی کشور بعنوان پدیدهای جدید تلقی میشود پذیرش آن مانند سایر ایدههای نوین در ابتدا از سوی افراد با مقاومت هایی روبرو شد. از این رو برای موفقیت در اشاعه و ترویج بین تولیدکنندگان بایستی دلایل مقاومت و عدم پذیرش افراد و عوامل مؤثر بر پذیرش بیمه ازسوی پذیرندگان مورد شناسائی و بررسی قرار گیرد.
بدین ترتیب انجام بررسی های تحلیلی به منظور تعیین تأثیر عوامل گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فنی مؤثر بر فرایند تصمیم گیری کشاورزان در گرایش به بیمه ی محصولات موجب می شود مبنا و الگویی برای ارزیابی نتایج عملی و اتخاذ راه کارهای مناسب برای رفع کاستی ها و نیز افزایش کارآیی بیمه در بخش کشاورزی فراهم گردد (کرمی، 1389).
نتایج حاصل از بررسی مطالعات در این زمینه که در بخش دوم مطالعه ارائه گردیده است، بیان گر آن است که عوامل متعددی بر تقاضا و احتمال پذیرش بیمه مؤثر است و نحوه ی تاثیرگذاری این متغیرها در مناطق مختلف و با توجه به نوع محصول مورد بررسی متفاوت است. بدین ترتیب نظر به اهمیت بالای بیمه ی محصولات کشاورزی در افزایش تولید و کاهش ریسک در بخش کشاورزی، مطالعه ی حاضر تلاشی در راستای شناسایی عوامل مؤثر بر احتمال پذیرش بیمه ی محصول گندم و همچنین شناسایی عوامل مؤثر بر نگرش کشاورزان نسبت به بیمه گندم در منطقه بیضا استان فارس است. همچنین در این مطالعه سعی شد علل تمایل یا عدم تمایل به پذیرش بیمه محصول گندم از سوی گندم کاران منطقه بررسی شود. در نهایت با توجه به نظرات و دیدگاه های کشاورزان موانع پذیرش بیمه محصولات کشاورزی شناسائی و راهکارهای مناسبی جهت رفع موانع موجود و فراگیری بیمه در جوامع روستائی ارائه گشت.
1-2- ضرورت مطالعه
بیمه ی کشاورزی یکی از مهمترین ابزار ایجاد امنیت سرمایه گذاری در این بخش و مقابله با عدم حتمیت و مخاطره پذیری شدید فعالیت و سرمایه گذاری و به عبارت دیگر مهمترین ابزار حمایتی برای تبدیل مدیریت بحران به مدیربت ریسک است (فالکو و همکاران، 2005). سیاست بیمه ی کشاورزی یکی از راه های اصولی و آزمون شده برای تامین پایدار سرمایه گذاری در بخش کشاورزی که پیش شرط اساسی تحقق هدف های توسعه کشاورزی است، محسوب می شود. در ضمن، بیمه توانمندی های کشاورزان را برای رویارویی با مخاطره ها افزایش می دهد و موقعیت اعتباری آنها را بهبود می بخشد. بیمه ی محصولات کشاورزی در اصل، ساز و کاری برای مشارکت در پذیرش ریسک است که از راه مشارکت تولیدکنندگان در پذیرش ریسک، در هنگام پدید آمدن خطر، از ضرر و زیان وارد شده بر تولیدکننده جلوگیری می کند و یا به درآمد وی ثبات می بخشد. از سویی دیگر، بیمه ی محصولات کشاورزی، نوعی ساز و کار مالی است که به جبران خسارتهای برخاسته از تغییرات اقلیمی و پدیده های طبیعی خارج از کنترل بشر می پردازد. و هدف آن حداقل کردن بی ثباتی ناشی از خسارات حاصل از عوامل گوناگون و نامشخص در بخش کشاورزی و تقسیم ریسک است. بیمه ی محصولات، کشاورزان را در برابر نابودی یا ضایع شدن محصول با پرداخت حق بیمه ی اندکی محافظت نموده و نیز می تواند منبع اطمینان و اعتماد کشاورزان برای پذیرش و استفاده از نوآوری ها و روش های اصلاح شده کشاورزی و همچنین زمینه ساز سرمایه گذاری بیشتر در کشاورزی باشد (فردوسی، 1373). سیاست بیمه کشاورزی یکی از راه های اصولی و آزمون شده برای تامین پایدار سرمایه گذاری در بخش کشاورزی که پیش شرط اساسی تحقق هدف های توسعه ی کشاورزی است، محسوب می شود (امیر نژاد و همکاران، 1388). همانگونه که می دانیم کشاورزی فعالیتی توام با ریسک است. کشاورزان به طور مداوم با تغییر قیمت ها، عملکردها و دیگر پیامدهایی که بازده مالی و رفاه عمومی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، مواجه می شوند. برای تولیدکنندگان بخش کشاورزی، فهم ریسک، شناسایی منابع ریسک و مدیریت آن هنگام تصمیم گیری در مواجهه با شرایط ریسکی بسیار با اهمیت است (عین اللهی، 1387 و هاروود و همکاران، 1999). لذا بسترسازی برای استفاده از بیمه در جهت مدیریت ریسک در این بخش ضروری به نظر می رسد. سیاست گذاری برای ایجاد بستر مناسب جهت ارائه ابزارهای دقیق و مؤثر برای کنترل و تعدیل منابع ریسکی، می تواند نقش شایانی در افزایش قدرت تولیدی و رفاه کشاورزان باشد. در سال های اخیر بیمه ی محصولات کشاورزی به عنوان ابزاری نوین جهت حداقل کردن بی ثباتی درآمدی ناشی از منابع ریسکی و ایجاد امنیت سرمایه گذاری شناخته شده است (جابری، 1378).