“
بر مدیران واستراتژیست های واحد های تولیدی وخدماتی است که با تجهیز نیروهای محقق خود ،عملیات سازمانی را با هدف گیری به سمت بازارهای دور و نزدیک وپیش بینی سطح فروش ، سهم بازار و درآمد معین برای دوره های آینده آغاز نماید واین مهم فقط با استعانت از روش هاو رویکرد های علمی بازاریابی میسر است.
فعالین اقتصادی میهنمان باید به شناخت فرصت های موجود پرداخته و با بهره گرفتن از مزیتها وقابلیت ها،با اتخاذ واجرای استراتژیهای مناسب و توسعه صادرات ورهایی از خام فروشی وفله فروشی، ایجاد ارزش افزوده هر چه بیشتر در داخل و بازرگانی خارجی را امکان پذیرنمایند.
تلاش نگارنده در این تحقیق بررسی عناصر آمیخته بازاریابی بر میزان فروش شرکتهای متوسط وکوچک دانش بنیان (مورد کاوی شرکتهای نانویی) است.
۱-۲) تعریف وبیان مسئله
محیط کسب و کار جهانی امروز با پیچیدگی روز افزان ، تغییرات سریع و تحولات غیر منتظره بازارها همراه است. انتخاب و گزینش بازارهای هدف پایه و مبنایی برای جایگاه یابی بنگاه به منظور تامین و برآورده ساختن نیازها و دستیابی به اهداف میباشد. هدف اصلی مدیر بازاریابی برخورداری از آمیخته ای در بازار است که به شکل کارا و اثر بخش نیازهای مشتریان یک محصول خاص را توام با بیشینه سازی سود آوری برآورد سازد.جهت نیل به این منظور آمیخته بازاریابی مناسب نقش حیاتی در تحقق استراتژهای بازاریابی ایفا میکند. (کاتلر،۱۳۹۱: ۱۱۴) رایج ترین تعریف آمیخته بازاریابی به منظور جایگاه یابی شایسته در بازار هدف عبارت است از عرضه محصول مناسب در محل مناسب با قیمت مناسب و در زمان مناسب. تقسیم بندیکلاسیک این فعالیتها را تحت عنوان ۴p مطرح میکند:محصول (Product) –قیمت (Price)- توزیع (Place)– ترفیع (Promotion) آمیخته بازاریابی «دامنه تغییراتی است، که توسط شرکتها به منظور بازاریابی کالاهایشان به خریداران استفاده میشود (سی پس و دیگران، ۲۰۰۲).
آمیخته بازاریابی «دامنهای از تصمیمات تکمیلی که توسط مدیر بازاریابی اتخاذ میشود، تا از موفقیت بازاریابی خود اطمینان حاصل نماید» (گروهی از نویسندگان[۲]، ۲۰۰۳).
آمیخته بازاریابی «آمیزهای از ابزارها، تکنیکها و واسطههایی است که عموماً در برنامه ریزی اقدامات بازاریابی استفاده میشود» (یادین[۳]، ۲۰۰۲).
.
در واقع آمیخته بازاریابی،مسیر عملکرد سازمان را با بهره گرفتن از یک سری متغیرهای قابل کنترل در محیطی که عوامل غیرقابل کنترل زیادی دارد ؛ مشخص میکند. به بیان بهتر متغیرهای تصمیم بازایابی در قالب مدل های مختلف آمیخته بازاریابی چارچوبی فراهم میکنند که بنگاه به وسیله آن ها برنامه هایی را برای فعالیت های بازاریابی خود توسعه میدهد(روستا و همکاران، ۱۳۹۱، ص ۴۵). بدین ترتیب دو دسته کاربرد برای بکارکیری آمیخته بازاریابی متصور است. یکی تصمیم گیری در خصوص نحوه عرضه محصولات جدید به بازار و دیگری سنجش و ارزیابی استراتژی های بازاریابی موجود.
با وجود کاربردهای زیاد ۴p مک کارتی، ولی آمیخته مرسوم همواره مورد نقد قرار گرفته و از نظر جامع بودن مورد تردید است.فرضاً؛ بوردن با افزودن ۸p دیگر به مدل پیشنهادی مک کارتی ۱۲ متغیر را به عنوان متغیرهای اثرگذار در تصمیم گیری بازار یابی یاد میکند.و همینطور افراد دیگری چون آلبرت فرای (۱۹۶۱) ، بوم و ماری (۱۹۸۱)،اوهما(۱۹۸۲)، پیتر دویل(۲۰۰۰)، گودین (۲۰۰۱) و سایرین گزینه ها و پیشنهادات دیگری به مدل ۴p افزوده و آن را ترمیم کردهاند.در واقع بررسی مطالعات قبلی حاکی از آن است که عناصر تشکیل دهنده آمیخته بازاریابی از جمله کیفیت محصولات رقبا ، ماهیت رقابت ، پیشبینی فروش ، سطح رضایتمندی مشتریان و … عمدتاًً تصادفی ، پویا ، نادقیق ، کیفی و یا نامشهود بوده و فهم آن ها نیازمند بهره گیری از رویکردهایی است که با ماهیت ذاتی این نوع متغیرها سنخیت و همخوانی داشته باشد.
در موفقیت یک فعالیت تولیدی،آمیخته بازاریابی مناسب ومقولاتی مانند شناخت بازار،شناخت خریداران،ویژگی های مورد انتظار مصرف کننده،تطابق خصوصیات کالا با نیازهای بازار هدف،وجنبه های دیگری مطرح است که هر کدام باید مورد بررسی قرار گیرد.یکی از اثرات آمیخته بازاریابی خوب افزایش ، میزان فروش و سهم بازار بیشتر است
۱-۳) اهمیت و ضرورت تحقیق
هر موضوع و مسأله اجتماعی را به صرف اینکه قابل تحقیق میباشد، نباید مورد بررسی قرار داد. در انتخاب موضوع تحقیق، باید به اهمیت مسأله مورد نظر توجه داشت، تا اگر واجد ارزش و اهمیت کافی نیست، برای آن انرژی و وقت و بودجه انسانی بدون جهت تلف نگردد. ارزش کار محقق در صورتی قابل توجه است که با صرف حداقل زمان و کمترین نیروی انسانی و مالی، بتواند موفق به کسب بیشترین نتیجه بشود (سکاران، ۱۳۹۰، ص ۸۹). زمانی که محقق موضوعی را برای تحقیق بر میگزیند، یا پیشنهادی را میپذیرد، به ارزش کار واقف است، اصولاً در این برهه از تحقیق ارزشها در کار تحقیق بسیار دخالت دارند. به همان نسبت که ارزش تحقیق بالا است، به همان نسبت نیز انگیزه های بیشتری برای انجام آن در خود مییابد، بنابرین اصل فراغت از ارزشها نه تنها در این برهه، که در برههها و مقاطع دیگر تحقیق مطرح میشود. اما محقق باید بتواند، ارزشهای اساسی تحقیق مورد نظر را به دیگران نیز منتقل نماید؛ بنابرین محقق باید ارزشهای اساسی تحقیق را مطرح نماید (ساروخانی، ۱۳۹۰، ص ۱۴۵).
“