مفهوم اعتیاد و عادت و مواد مخدر
اعتیاد را به عادت کردن، خو گرفتن، و خود را وقف عادتی نکوهیده کردن معنا کرده اند; به عبارت دیگر تسلیم به ماده مخدّر که از نظر جسمی و یا اجتماعی زیان آور شمرده می شود، اعتیاد نام دارد.
در سال ۱۹۵۰ <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%85%D9%84%D9%84_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF” title=”سازمان ملل متحد“>سازمان ملل متحد تعریف زیر را برای اعتیاد به مواد مخدر ارائه کرد: «اعتیاد به مواد مخدّر عبارت است از مسمومیت تدریجی یا حادی که به علت استعمال مداوم یک دارو اعم از طبیعی یا ترکیبی ایجاد می شود و به حال شخص و اجتماع زیان آور است.»
اگر نیم نگاهی به پیامدها و عوارض اعتیاد به مواد مخدّر بیندازیم خواهیم دید که پیامدهای اعتیاد جامعه، فرد و خانواده را از نظر اقتصادی، اجتماعی، روانی و جسمی در برمی گیرد. از مهم ترین عوارض جسمی اعتیاد به مواد مخدّر می توان به ناراحتی های عصبی، بی اشتهایی، اضطراب، ریزش مکرّر آب از بینی و چشم، ناراحتی عضلانی و فشار شدید در ستون فقرات، لاغر شدن و مانند آن اشاره کرد.
الف: مفهوم لغوی و اصطلاحی اعتیاد
اعتیاد در لغت یعنی: عادت کردن، خو گرفتن .
عادت یعنی : خوی ، کاری که انسان به آن خو بگیرد و در وقت معین انجام بدهد. به عبارت دیگر عادت شدید به هر دارو یا مادهای که برای بدن غیر ضروری باشد و اختلالات بدنی محسوس و غیر قابل تحمل ایجاد نماید و قطع آن موجب به هم ریختن نظم درونی باشد، اعتیاد محسوب میشود. به عقیده ابن سینا عادت نتیجه یک عمل در زمانهای نزدیک به هم است.ابن مسکویه عادت را حالتی در روان انسان میداند که او را بدون اندیشه به سوی انجام عمل سوق میدهد و به نظر فارابی اعتیاد، مجموعه عادت، اعمال و اخلاق انسانی را تشکیل میدهد و آن چه اعمال انسان را تشکیل میدهد یا در خور ستایش است و یا نکوهش و یا بی تفاوت.
درطول قرن 18 میلادی، دانشمندان اعتیاد به مواد مخدر را یک نوع مسمومیت تدریجی میدانستند. در سال 1917 میلادی دو پزشک اروپایی به نامهای دکتر همیسلباچ و دکتر اسمال، این تعریف را از اعتیاد به مواد مخدر ارائه دادند. اعتیاد به تریاک و داروهای مشابه متضمن سه خصیصه قابل تمیز و در عین حال مربوط به هم میباشد و این سه خصیصه از این قرارند، تحمل دارویی، وابستگی جسمانی و عادت.
« عـادت » و « اعتــیاد » دو اصطلاح و عنوانی هستندکه در افکار عمومی به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته میشوند در صورتیـکه اختلاف کلی و اساسی با هم دارند.
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محیط زیـست یا شرایـط جدید و بی سابقه که در انسان انواع مختلف وجود داشته و در کتاب « معمای عادت » طرح جدیـدی در مورد تعریف و تقسیم بندی آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلی بشرح زیر تقسیم شده اند:
اول -« عادت روحی » که عبارتست از تطابق روحی و معنوی با مسائل و موضوعات و کلیه پدیده های جدید و بی سابقه ایـکه با آنها انس و عادتی از پیش وجود نداشته تا آثار معنـوی حاد آنها از بین برود ؛ از قبیل خبر خوش یا ناخوش مهمی که در ابتدا انـسان را به شدت متأثـر نموده و تحت تأثیر خود قرار می دهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر یا مادر و نزدیکان مورد علاقه یا خبر موفقیت در کنکور ورودی دانشگاه و یا خبر اصابت جایـزه بزرگی در قرعه کشی و غیـره . به مرور زمان که خبر کهنه میـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت کرده)اثرات روانی آن از بین می رود.
دوم- « عادت عضوی » عبارتست از عادت دادن عضوی از اعضاء بدن به کار و فعالیت منظم و مداوم غیرارادی معینی که قبلاً از روی علم و آگاهی و دخالت شـعور و اراده انسان صورت میگرفته ولی پس از تمرین و تکرار کافی میتواند بطور خودبخودی و غیر ارادی و ناآگاه نیز انجام گیرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشین تایپ یا عادت دادن دستها و پاها بکارهای معینی مانند دوچرخه سواری وراننـدگی یا به هنرها و صنایع.
- Addiction
- حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، ص 135.
- حسن عمید، همان، ص 720 .
- علی اصغر قربان حسینی، پژوهشی نو در مواد مخدر و اعتیاد، تهران، انتشارات امیرکبیر، ج 1، ص 31.
- محمد حسن شهیدی، مواد مخدر امنیت اجتماعی و راه سوم، تهران ، انشارات اطلاعات، ج 1 ، ص 20.