خودکارآمدی خاص و خودکارآمدی عام
خود باوری عام به باور فرد در مورد انجام موفقیت آمیز کارها در موقعیتهای مختلف اشاره دارد. خودباوری خاص به باور انجام موفقیت آمیز در وظایف تخصصی برمی گردد. باندورا معتقد بود که خود باوری بر وظیفه خاص در موقعیت خاص دلالت دارد و یک ویژگی وابسته به زمینه است( قلی پور،1386).
ولی خود باوری عام در طول زمان و در موقعیت های مختلف ثابت است و مثل ویژگیهای شخصیتی است از این رو میتوان این نتیجه ی کلی را به دستآورد که خود باوری در یک زمینه ی خاص قابل تعمیم به زمینه های دیگر است. خود باوری به طور مستقیم انتخاب، انگیزش، پشتکار، الگوی ذهنی و آسیب پذیری در برابر استرس را تحت تأثیر قرار میدهد.
باندورا معتقد است که علاوه بر کارکردهای مذکور خود باوری انتظارات، جاه طلبی و بلند همتی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد؛ بنابراین افراد با خود باوری بالا معمولا ًنتایج مثبت و موفقیت آمیز و افراد با خود باوری پایین عملکرد پایین و نتایج منفی به بار می آورند( قلی پور،1386).
البته باید در نظر داشت که عملکرد بالا خود به خود به افزایش سطح خودباوری نمی انجامد و خودباوری به تفسیر افراد از موفقیت بستگی دارد. موفقیت های مکرر، الگوهای موفق، دشواری کار، حمایت اجتماعی، بازخورد مثبت و سازنده، شرایط کاری و حالات فیزیولوژیکی و روانشناختی بر خودباوری تأثیر می گذارند و به عنوان علل خود باوری مد نظر قرار گرفته اند ( قلی پور،1386)
1-2-4 رویکرد شناختی -اجتماعی خودکارآمدی
یکی از دلایل گسترش فرایندهای خود به بسیاری از حوزه های شناختی این است که فعالیت های خود زایشی[1] در مرکز فرایندهای علمی قرار دارند. فرایند خود نه تنها در معنی دادن به تاثیرات بیرونی مهم هستند بلکه به عنوان تعیین کننده های بلا واسطه انگیزشی در رفتار انسان عمل می کنند. توانایی اعمال کنترل بر فرایندهای فکری انگیزشی در رفتار خود یکی از ویژگی های متمایز رفتار انسان است(بندورا، 1989). در میان مکانیسم های کارگذار هیچ کدام پر نفوذتر از باورهای افراد از توانایی هایشان در کنترل عملکرد هنگام مواجهه با رویدادهای مهم زندگی نیست(کریم زاده، 1380).
بندورا خودکارآمدی را به عنوان باور فرد از اینکه بتواند به طور موفقیت آمیزی تکلیف خاصی را انجام دهد و نتایج مطمئنی از انجام تکالیف به دست آورد، تعریف کرده است. به عقیده بندورا، انتظارات ویژه کارآمدی نسبت به سایر انتظارات نقش حیاتی تری در انگیزش و عمل انسان بازی می کند. باورهای خودکارآمدی باید از انتظارات بازده متمایز شوند.انتظارات بازده به تصورات فرد در این زمینه که رفتار معینی به بازده خاصی منجر خواهد شد مربوط می شود. باورهای کارآمدی شخصی بر این اعتقاد است که فرد می تواند رفتار مورد نیاز برای تولید این بازده ها را به طور موفقیت آمیز انجام دهد. افراد می توانند باور داشته باشند که رفتار خاصی به بازده معینی منجر خواهد شد. اما به طور جدی شک داشته باشند که آیا می توانند فعالیت ضروری آن رفتار را اجرا کنند. چنین باوری منجر به انجام رفتار مذکور نخواهد شد(بندورا، 1977 . پاجارس، 1999 به نقل از کریم زاده، 1380).
در چارچوب نظریه خودکارآمدی بندورا عنوان می شود که افراد با باورهای قوی در مورد توانایی های خود در مقایسه با افرادی که در مورد توانایی های خود تردید دارند، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری را نشان می دهند و در نهایت عملکرد آن ها در تکلیف بهتر است.
مولفه های خودکارآمدی
بر اساس نظریه بندورا (1997) باورهای خودکارآمدی دارای 3 مولفه ( بعد ) میباشد : سطح،عمومیت و نیرومندی.
الف- سطح : کارآمدی یک فرد در یک قلمرو ممکن است در حد کارهای ساده ، متوسط ویا سخت گردد، اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد ،انجام آن کار ساده بوده و هر کسی ممکن است احساس خودکارآمدی بالا در مورد انجام آن داشته باشد.
ب- عمومیت: افراد ممکن است در یک قلمرو و یا بخش کوچکی از آن خود را کارآمد بدانند ، عمومیت خودکارآمدی از چند عامل تـأثیر می پذیرد: شباهت فعالیتها ، حیطه بروز آن ، کیفیت شرایط و خصوصیات اشخاصی که آن رفتار یا فعالیت به آنها مربوط است .
ج- نیرومندی : باورهای خودکارآمدی ضعیف در اثر تجارب ناموفق به آسانی بی اعتبار می شوند .اما کسانی که اعتقاد محکمی به قابلیت های خود دارند ؛ د ر برابر موانع آن را حفظ می نمایند . باورهای خودکارآمدی هر چقدر نیرومندتر باشد ، دوام بیشتری می یابد و رابطه بیشتری با رفتار پیدا می کند .
.self-generated