کسی که برای اولین بار در این مورد نظریه ای بیان کرده جولین راتر بوده است راتر مفهوم منبع کنترل را برای انکار نمودن تفاوتهای شخصیت در عقاید ما نسبت به منبع تقویمان معرفی نمود. قبلاً اشاره شد که مردم در ادراک خود از اینکه آیا واقعه خاصی تقویت کننده می باشد با یکدیگر فرق دارند. پژوهش راتر نشان داده است که برخی از مردم معتقدند تقویت وابسته به رفتار خود آنهاست. دیگران فکر می کنند که تقویت توسط نیروهای بیرونی کنترل شده است.
مردمی که با متغیر شخصیت مکانی درونی کنترل مشخص شده اند، اعتقاد دارند تقویتی که دریافت می دارند نتیجه رفتارها و ویژگیهای آنها می باشد مردمی که دارای منبع کنترل بیرونی هستند معتقدند که تقویت توسط مردم یگر کنترل شده است. آنها متقاعد شده اند که در مقابل این نیروهای بیرونی ناتوان هستند.
نظریه های بسیاری در این مرود بیان شده که یکی از آنها دیدگاه یادگیری در این مورد است
این دیدگاه از نظریه یادگیری اجتماعی منشاء گرفته است. مقصود این است که تاریخچه تقویت زندگی هر فرد به اعتقادات کلی و انتظارات وی شکل می دهد. آیا رفتار فرد در رسیدن به خواسته های مطلوب او موثر است؟ یا اینکه کنترل وقایع از عهده او خارج است؟ افرادی که دارای کنترل بیرونی هستند. معتقدند که می توانند به منابع هم تقویت تاثیر و کنترل داشته باشند و خود را حاکم بر سرنوشت خویش بدانند.
رویکرد ها و نظریه های متفاوت درباره وضع کنترل:
نظریه ها درباره ماهیت رفتار انسان و موضوع کنترل شخصی اظهارات متفاوتی دارند. رویکردهای انسان گرا در رفتار اجتماعی معتقدند که آدمیان موجوداتی هشیار و معقول هستند که توسط نیروهای ناهشیار یا تجربیات گذشته کنترل نمی شوند و در نظام انسان گرایی تمایلات و ارزشهای انسانی در درجه اول اهمیت قرا دارند.انسان گرایی بر توانمندی ها و آرزوهای انسان ارداده آزاد،هشیار و تحقق بخشیدن به استعدادهای انسان تاکید می ورزند. آدمیان به طور کامل توانایی دارند که رفتارشان را کنترل کند.
راجرز معتقد است که ما موجوداتی هشیار و معقول هستیم و شخصیت را تنها از طریق رویکرد پدیدار شناختی می توان از دیدگاه فرد، بر اساس تجربیات ذهنی او تصور می کرد که شخصیت را تنها می توان از دیدگاه خود مشخص، بر پایه تجربیات ذهنی او درک کرد و توانایی متغییر کردن و کنترل رفتار و بهتر شدن شخصیت بر خود شخص متمرکز است.
طرفداران رویکرد شناختی مانند جرج کلی معتقد بودند که هر یک از ما درباره محیط خود سازه های مشخصی را به وجود می آوریم منظور دی وی این بود که مابه وسیله سازه های شخصی ، رویدادها و روابط اجتماعی زندگی خود را بر حسب یک نظام یا الگو، تعبیر می کنیم و سازمان می دهیم و در واقع رفتار و جنبه های شخصیت توسط فرآیندهای شناختی کنترل می شوند.
در نظریه روانکاوی فروید بر خلاف سایر رویکردها (انسان گرایانه، شناختی) بر نیروی ناهشیار تاکید شده یعنی غرایض و امیال جنسی (غریزه زندگی و پرخاشگری) با پایه زیستی و تعارض های اجتناب ناپذیر دوران کودکی مخصوصاً پنج ساله اول شکل دهنده رفتار گرایان که از نیت واتسون پیروی می کند، مخصوصاً اسکینر اعتقاد دارد که کل رفتار (را می توان توسط پیامدهای آن یعنی آنچه به دنبال دارد)تعیین کرد.
رفتار می آید، کنترل کرد. رفتار توسط محرکهایی محیطی رفتار توسط محرکهای محیطی کنترل می شود. هر موجودی را نمی توان برای انجام رفتار تربیت کرد و این رفتار توسط اندازه و محیط تقویتهایی که بعداز آن می آید تعیین می شود هر کس که تقویت کننده ها را کنترل می کند، قدرت کنترل کردن رفتار انسان را نیز دارد (گنجی، 1375)