:
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، قرن حاضر، قرن اطلاعات و قرن پیچیدگی علوم است و هدف از این نامگذاری را توسعه همه جانبه دانش و آگاهی بشری در تمام زمینهها دانستهاند. فناوری اطلاعات و تحولات در نظام آموزشی وارد شده و نظام آموزشی نیز به دلیل پیچیده بودن انسانِ دارای ابعاد مختلف روحی و ذاتی، به طور حتم پیچیدهترخواهد بود و در این روند نظام آموزشی نیز باید بتواند خود را با وضع موجود تطبیق داده و نیازهای متنوع و گوناگون این سیر و تحول را برآورده کند. این در صورتی است که محیط فراگیری و یاددهی غیر قابل پیشبینی است و برای کسب نتیجه بهتر در روند فرایند یادگیری، توجه و اهتمام به نظریههای یادگیری جدید، رشد فزاینده دانش و فناوری و دیدگاههای جدید در علوم شناختی، مسائل و معضلات جدیدی را نمودار کرده است. در این مسیر استفاده از فناوریهای نوین در حوزه تولید محتوا و اشتراکگذاری علوم در حال رشد است و برنامهریزان آموزشی و صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت نمیتوانند در این بزرگراه پرشتاب، دست روی دست نهاده و خود را دخیل نکنند. بر این اساس با توجه به شرایط ایجاد شده کنونی روند یادگیری نمیتواند مانند سابق، رویه خویش را پیش برده و از گذرگاه سبکهای سنتی به مقصد خویش برسد. چرا که دانش و علم دارای ماهیتی پویاست و این پویایی نیازمند تغییر و دگرگونی مداوم است و ایجاد و خلق همیشگی(ربیع، 1383، 7).
فناوریها و چند رسانهها در روند تولید و انتقال مفاهیم از منبع به فراگیر نقش به سزایی دارند. چرا که میتوانند به صورت مستقل در چرخههای یادگیری و یاددهی نقش مؤثری ایفا کنند. در حقیقت فناوری به مثابه یک واسطه در فرایند یادگیری عمل کرده و عنصری فعال در این زمینه خواهد بود و باعث ایجاد یادگیری معنیدار و هدفمند میشوند، همچنین باعث تغییر روشهای سنّتی و معلم محور به تدریس و یادگیری فراگیر محور میشوند. نتایج مطالعات نشان میدهد که معلمان ماهر در کاربرد فناوری اطلاعات بهتر میتوانند دانشآموزان را در یادگیری هدایت کنند(داوید[1]، 1997، به نقل از فرهادی، 1383، 142).
حل مسئله و مهارتهای سطح بالای تفکر، تفسیر و تحلیل داده، مدیریت زمان و توانایی اولویتبندی مهارتها در فضای اطلاعاتی و جامعه جهانی مبتنی بر داده توسعه مییابد و این منوط به این است که معلمان و دانشآموزان بتوانند به نحو مؤثر و اصولی از فناوری استفاده کنند.
البته نباید فراموش کرد که نقش معلّم به عنوان اولین و مؤثرترین بخش ساختار آموزش است و فناوری به عنوان یاریگر معلم حضور خواهد داشت نه جایگزین او. از این رو این معلم است که با تنوعِ بهرهگیری خود از مصالح نوین موجود، میتواند زمینه اثربخشی فناوری را به وجود آورد. در واقع فناوری نوین آموزشی، سبب سهولت در مسیر یادگیری و یاددهی فعال گردیده و یادگیری پایدار را منجر میشود نه اینکه جایگزین معلم گردد. فناوریهای نوین که به صورت ابزار به ایفای نقش میپردازند عبارتند از: نرمافزارهای تایپ و پردازش لغت[2]، شبیهسازیهای رایانهای، گرافیک( شامل صدا، تصویر متحرک چون پویانمایی و فیلم) استفاده از رایانه به عنوان فعالیّتهای فکری و معمایی هدفمند و نرمافزارها و سختافزارهای تعاملی.
در نتیجه معلمان میتوانند با بهره گرفتن از نظریههای یادگیری و فناوریهای نوین و چند رسانهها و تلفیق این دو در کنار روش تدریس هدفمند، به یادگیری پایدار دست یافته و فرایند آموزش را به طور کلی کمک نمایند.(شعبانی، 1382، 95)
این نکته بسیار حائز اهمیت است که درس ریاضی از دروسی است که در دیدگاه بسیاری از دانشآموزان درسی ناملموس، مشکل و پیچیده بوده و معلمان آن نیز غالباً دانشآموزان خویش را با انبوهی از داده مواجه نموده و با مددگرفتن از شیوههای سنتی، فرصتی برای تفکر و خلق دانش برای دانشآموزان ایجاد نمیکنند. به همین دلیل این درس در نظر دانشآموزان درسی خشک و بیروح و از دید معلمان آن درسی چالش برانگیز و معضل پرور است و روشهای سنتی تدریس در این زمینه نمیتوانند مؤثر باشند و همین نکته اهمیت و جایگاه بهرهگیری از شیوههای جدید تدریس را مشخص می کند.
کاربرد این روشها در درس ریاضی باعث علاقهمندی دانشآموزان به درس میگردد. چرا که دراین روش، تدریس همراه با تصاویر زیبا، نمودارها، جداول و بعضاً متحرکسازی صورت میگیرد و از طرفی چون دانشآموز در یادگیری نقش دارد، باعث علاقه و تعمیق یادگیری وی میگردد. از آن جا که به اعتقاد محققان بخش اعظم یادگیری و به خاطر سپاری از طریق بینایی صورت میگیرد و از سوی فنآوری اطلاعات و ارتباطات ابزاری جهت درگیر ساختن حس بینایی و شنوایی فراگیر است؛ موجب
تعمیق یادگیری در دانشآموزان میگردد. همچنین فنآوری اطلاعات و ارتباطات ابزاری جهت تفکر و عمل بوده و بر قدرت استدلال و خلاقیّت دانشآموزان میافزاید و موجب توسعه دسترسی به آموزش کیفی میگردد.
نظریهپردازان در شیوههای سنتی تدریس، بازنگری نموده و آن ها را با روشهای نوین تلفیق کرده و از این بازنگری برای تدریس فعال استفاده نمودهاند. روشی که در آن از طریق پرسش و پاسخ و سایر روشها بهرهگیری شده و با فعال نمودن تفکر شنوندگان و فراگیران خویش را در موقعیت سازماندهی ذهنشان قرار داده و آنان را وادار به درک ساختار کلی مفاهیم نموده و دانش آن ها را نیز گسترش داده تا در نهایت به یادگیری پایدار بیانجامد. یادگیری به این روش همان است که در طبقهبندی آندرسون[3] در دو بعد صورت میپذیرد: دانش[4] و فرایند شناختی[5]
این طبقهبندی به صورت سلسله مراتب از امور عینی به امور حسی و انتزاعی و از ساده به پیچیده تنظیم شده است. مدلهای برنامهریزی درسی در این منظر نیز بر چند رسانه به صورت منظم و ترتیب و توالی منطقی تنظیم شدهاند و بهرهگیری از فناوری به منظور درک بهتر محتوا و مفاهیم و تولید دانش کاربرد دارد. همچنین چند رسانه به صورت مداوم در کنار معلم قرار گرفته و بر دانش و مهارت فراگیران تأکید دارد. برنامهای که با بهره گرفتن از نوآوریهای آموزشی تدوین شده و محور توجه این برنامه فراگیران هستند. واضح است که فراگیران در این عرصه تنها رها نمیگردند و علیالخصوص در دروس انتزاعی مخصوصاً ریاضی، خود را عنصری مؤثر و فعال میدانند که یادگیری آن ها مداوم بوده و برنامهای هدفمند دانش آن ها را سازماندهی نموده و ذهنشان را درگیر مسائل بیاستفاده و موهوم نمیکند. به همین دلیل با معلم همراهی نموده و نقش او را پررنگتر احساس میکنند.
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است