“
اما لزوم توجه به مدلها و رویکردهای جدید، حتی چنانچه مدلهای قبلی مطروحه بتوانند موفقیت محصول جدید را تضمین نمایند، به دلیل پایین بودن نرخ موفقیت تجاری محصولات معرفی شده شرکتها احساس میشود (کوپر و کلینشمیت[۷۸]، ۱۹۸۶).
مدلهای معرفی شده، شناسایی مشکلات درهر مرحله از فرایند توسعه محصول جدید را تسهیل و تلاشهای شرکت به مسیر صحیح را ممکن میسازند. انگیزه، اصلی محققان در ارائه رویکردها و مدلها عمدتاًً بهبود مواردی چون کنترل زمان، هزینه،کیفیت، عملکرد و در کل بهبود خروجی محصول جدید برای کسب و بهرهگیری از فرصتهای پیشرو میباشد. با این وجود اصولاً تجویز یک نسخه برای کلیه شرکتها امکان ناپذیر ونشدنی است. چرا که ماهیت، استراتژی و آرمانهای شرکتها و از همه مهمتر نوع محصول و کالای آنان همه و همه از عواملی است که به پیچیدگی مسئله میافزایند و باعث آن میشوند که نتوان با اطمینان اعلام نمود پیروی از فلان مدل یا رویکرد موجب انجام موفق پروژه های توسعه محصول جدید میشود (کوپر و کلینشمیت،۱۹۸۶).
در تقسیم بندی رویکردها و مدلهای توسعه محصول جدید طبقهبندیهای متفاوتی ارائه شده است. برای نمونه ورورن و هرشتات[۷۹] (۲۰۰۲) انواع مدلهای فرایند توسعه محصول جدید را با توجه به دو مقوله اهداف و گروه هدف به چهار دسته توصیفی، هنجاری، ابزارهای مدیریت و آموزشی به شرح شکل ۲-۲ تقسیم کردهاند. با این حال بایستی عنوان کرد که طبقهبندی رویکردهای توسعه محصول جدید به دو رویکرد نوین مورد قبولترین انواع این طبقهبندی است. این دو نوع رویکرد، دونسل متفاوت از فرایند توسعه محصول را بازگو مینمایند. لذا طراحی این فصل بر مبنای این طبقهبندی استوار است. بدین گونه که پس از واکاوی هر یک از رویکردها، مدلهای حایز اهمیت مربوط به هر کدام از این رویکردها معرفی و بررسی میشوند.
شکل ۲-۲- طبقهبندی مدلهای فرایند توسعه محصول جدید (ورورن و هرستات، ۲۰۰۲)
رویکردهای سنتی (کلاسیک) توسعه محصول جدید
این رویکرد ها دارای بنیانی خطی و فرایندی پیدرپی و متوالیاند. چنین رویکردهایی ابزارهایی منطقی و بخردانه برای تصمیمگیری مدیران توسعه محصول، در جهت کاهش عدم اطمینان ذاتی نوآوری محصولات است. حرکت در طول فرایندهای خطی به گونهای است که بین مراحل مختلف آن (برای مثال مرحله تولید ایده و تولید مفهوم) نقاط بازنگری تعبیه شده است تا تصمیمات مرتبط به ادامه حرکت در این نقاط اتخاذ شود. رویکردهای کلاسیک قویاً بر مسایلی چون برنامهریزی، پیشبینی و کنترل و نظارت تکیه دارند، بدین خاطراست که گفته میشود چنین مدلهایی مناسب سازمانهای پیچیده امروزی و مواجهه با محیط غیر قابل پیشبینی با عدم اطمینان زیاد نیست. به طور کلی ویژگی های مدلهای خطی (متوالی) به شرح ذیل است: (کنها[۸۰]، ۱۹۹۹)
-
- روشن و صریح بودن مشخصه ها و ویژگیهای فرایند
-
- اصول نوآوری محصول به عنوان مواد خام اصلی این فرایند
-
- داشتن نظم، کنترل، نظارت و ارزیابی هر مرحله به عنوان کارکردهای سازمانی فرایند
-
- طرح شدن مواردی چون اطمینان، قابلیت پیشبینی، محیط یکنواخت و غیر پویا به عنوان فرضیات بنیادی سازماندهی این فرایند در سازمان
- مطرح شدن ساختار مکانیکی به عنوان ساختار مناسب این نوع فرایند
علیرغم مشکلات بالقوه استفاده ازاین نوع رویکرد برای محیطهای امروزی بایستی عنوان کرد که این رویکرد مزیت های بالقوه زیر را دارا است از جمله :
-
- میتواند ابزاری قدرتمند برای توسعه سیستماتیک، استاندارد و جامع نوآوری محصول باشد (کنها، ۱۹۹۹).
- فرایندی روشن وصریح است که یادگیری آن آسان و مشتمل بر مجموعهای از خطوط راهنمای مدون برای توسعه محصول است (کوپر، ۱۹۸۸).
در ادامه این بخش، برخی از مهمترین مدلهای زیر مجموعه این رویکرد مورد بررسی و مداقه قرار خواهد گرفت.
مدل آبشاری
در سال ۱۹۷۰ محققی به نام رویس[۸۱]، مدل توسعه نرم افزاری را بنا نمود که به مدل آبشاری لقب یافت. وی در این مدل چرخه حیات نرم افزار را به ۳ مرحله عمده دارای زیر مرحله هایی تقسیم کرد، این مراحل عمده عبارتند از: تعریف، توسعه و تست، و نهایتاًً مرحله نگهداری .
پس از موفقیت نسبی این مدل در سالهای اولیه ارائه آن، محققان این مدل را برای فرایند توسعه محصول جدید به کار بردند و بدین سان به مدل آبشاری توسعه محصول جدید معروف گردید. شکل ۲-۴ تطابق این دو مدل (یعنی مدل توسعه نرم افزاری در سمت چپ و سیستم توسعه محصول جدید در سمت راست) را نشان میدهد (لی و یین[۸۲]، ۲۰۰۲).
رویکرد آبشاری در واقع رویکرد سنتی برای توسعه محصول جدید به شمار میرود و به رویکرد پیدرپی (متوالی) نیز شهرت دارد. این رویکرد بیانگر تکمیل شدن هر مرحله و حرکت به سمت مرحله دیگر در طول چرخه توسعه است. در واقع مدیریت، هر مرحله را قبل از پیشروی به سمت مرحله دیگر مورد بازنگری قرار میدهد. در این رویکرد فعالیتهای توسعه محصولات جدید شامل نواحی کاری (وظیفهای) مجزا دارای فعالیتهای کاملاً تفکیک شده بود.
دقت شود که در شکل ۲-۳، تولید مفهوم (CG)، برنامهریزی تولید (PP1)، مهندسی محصول (PE1)، فرایند مهندسی (PE2) و فرایند تولید (PP2) برای بیان مراحل گوناگون مدل آبشاری به کار رفته است.
تعریف
CG
آنالیز
PP1
طراحی
PE1
تست
PE2
نگهداری
PP2
شکل ۲-۳- مدل آبشاری توسعه محصول جدید (لی و یین، ۲۰۰۲)
مدل توسعه محصول تکاملی[۸۳]
برای حل مشکل رویکرد آبشاری، محققی بنام گیلب[۸۴] (۱۹۸۵) به عنوان رویکردی جایگزین، رویکرد ”توسعه محصول تکاملی“ را به شرح شکل ۲-۴ پیشنهاد کرد؛ که اولین بار آن را در مهندسی نرم افزار به کار برد. این رویکرد شامل ارزیابیهای مستمر و منظم از نیازها و بازخوردهای مشتریان، حلقههای توسعه کوتاهتر با مجموعهای محدودتر از نیازمندیها و قابلیتهای جدید و بهبودهای برنامهریزی شده یا بهبودهای مبتنی بر بازخورهای مشتریان است (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۹۸۹). مهندسان توسعه نرم افزار از این رویکرد به عنوان رویکرد جایگزین مدل آبشاری نام میبرند و بر این عقیدهاند که از دیدگاه تجاری، بزرگترین مزیت توسعه محصول تکاملی کاهش چشمگیر ریسک پروژه های توسعه نرم افزاری است. همان طوری که از شکل۲-۴ مشخص است این رویکرد با تعریف نیازمندیهای محصول شروع و با روانه سازی محصول به اتمام میرسد. اما این انتهای کار نیست بلکه پس از روانه سازی محصول ارزیابیهای مستمر و منظم از محصول انجام میشود (به شکل چرخهای از بازخورها وارزیابیها) تا نهایتاًً محصول نهایی و مورد توافق توسط تیم توسعه محصول به صورت انبوه تولید و وارد بازار شود.
روانه سازی و معرفی
تعریف نیازمندی
توسعه مفهوم
فرایند طراحی و تولید
روانه سازی
تعریف
توسعه مفهوم
فرایند طراحی و تولید
“