:
از اواخر قرن بیستم كمتر مقولهای در حوزه علوم اجتماعی وجود داشته است كه به گونهای با موضوع جهانی شدن مربوط نشده باشد. در حوزه اقتصاد و تجارت كه همه مباحث به نوعی به فرایندهای جهانی مربوط میشود، در حوزه سیاست كه از رژیمهای جهانی ـ امنیتی و بسط جهانی حقوق بشر و دموكراسی یا چالشهای جهانی مانند بنیادگرایی، تروریسم و محیط زیست صحبت میشود و در حوزه فرهنگ كه سخن از درهم آمیختگی هویتهای محلی و جهانی است و همچنین با گسترش روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز بسط جهانی هنرها و الگوهای فرهنگی خاص، درك و فهم پدیدههای فرهنگی پیوند عمیقی با روند جهانی داشته است. از همین رو دیگر كمتر متفكر و اندیشمند را میتوان یافت كه به گونهای سخن از جهانی شدن، حال به اثبات یا نفی، نیاورده باشد. در آغاز قرن بیست و یكم موسسات، مراكز علمی، دانشگاهها و متفكران بیشماری دستاندر كار بررسی و شناخت ابعاد مختلف جهانی شدن هستند و در بیشتر دانشگاههای مطرح جهان واحدهای آموزشی مشخصی با عنوان جهانی شدن در برنامههای درسی گنجانده شده است و این امر نشان میدهد كه این موضوع در حال تبدیل شدن به امری بنیادین در عرصه دانش بشری است. [1]
ما در جهانی به سر میبریم كه شاهد تغییرات اساسی و مهم است. جهانی كه در اثر نظامهای پیچیده مالی و تحولات انقلابی فنآوری اطلاع رسانی در حال تبدیل به یک بازار عظیم جهانی است. پدیده جهانی شدن درحال ایجاد الگوهای جدیدی از تعامل بین مردم و دولتهاست كه نوید شكوفایی فرصتهای بیسابقهای برای پیشرفت جدی در قالب آزادیهای بیشتر میدهد و در عین حال خطر پیچیدهتر شدن بسیاری از چالشهای موجود در جامعه بینالملل را- ضمن عمیقتر كردن مشكلات اقتصادی آنان كه از همه آسیب پذیرتر هستند- به دنبال دارد. در این صحنه خطیر، حقوق بشر كه رسماً توسط سازمان ملل متحد به عنوان اولویت اساسی بینالمللی از طریق اعلامیه جهانی حقوق بشر تعیین گردیده، اهمیت خاصی به عنوان مجموعهای از هنجارها و معیارهای پذیرفته شده جهانی بدست آورده كه به طور روزافزونی همه جنبههای روابط ما را به عنوان فرد و نیز اعضای تشكیل دهنده گروهها در داخل جوامع و بین ملتها شكل میدهد. حقوق بشر، خواه مربوط به امور مدنی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و یا امور اجتماعی باشد، غیرقابل تجزیه و به یكدیگر وابسته است. همانگونه كه تاریخ خونین این قرن به ما آموخته، فقدان حقوق بشر امری فراتر از انكار حیثیت بشری است و ریشه در فقر و خشونت سیاسی دارد كه گریبانگیر جهان ماست.
این دیدگاه فراگیر از حقوق بشر همان معیاری است كه سازمان ملل متحد در قالب مأموریت جهانی خود برای دستیابی به صلح و توسعه پایدار به دنبال آن است. سازمان ملل متحد از بدو تأسیس، عامل شتاب دهنده عمدهای در سطح جهانی برای ترویج و حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی بوده است. میتوان اذعان داشت كه طی نیم قرن گذشته دستاوردهای چشمگیری در اثر فعالیتهای مربوط به حقوق بشر حاصل شده است. طیف وسیعی از مواد نقض و گروههای آسیبپذیر، زیر چتر حمایتی قوانین و معیارهای حقوق بشری قرار گرفتهاند. اكنون دیگر آپارتاید به تاریخ سپرده شده است. فراگرد استعمارزدائی تقریباً پایان یافته و آگاهی جهانی از ضرورت اتخاذ تصمیمات به صورت دموكراتیك، كشورداری مطلوب و احترام به حكومت قانون، در حال حاضر بیش از هر زمان دیگر است. تصمیم متخذه در ماه ژوئن 1998 جهت ایجاد دیوان كیفری بینالمللی بصورت دائمی یک قدم بزرگ در راه مبارزه با كشتار گروهی، جنایت جنگی و جنایات علیه بشریت است كه همه آن ها در شمار زیانبارترین و وحشیانهترین جرائم حقوق بشری در تاریخ بشریت محسوب میگردند.[2]
تمامی شواهد بالا نشان از آن دارد كه سازمان ملل متحد در جهت جهانی شدن بشر حركت كرده ولی با نهایت تأسف باید قبول نمود كه چالشهای سهمگینی پیش روی جهانی شدن حقوق بشر قرار دارند و تضمین حقوق بشر برای همه مردم همچنان یک چالش سهمگین محسوب میگردد. در این راستا موانع بسیاری وجود دارند كه اجرای سریع و مؤثر حقوق بشر را دچار مشكل ساخته است.
میلیاردها نفر از مردم جهان همچنان در فقر شدید به سر میبرند و شكاف موجود بین كشورهای ثروتمند و فقیر به طور مداوم در حال گسترش است. كشمكشهای خشونت آمیزی كه به طور روز افزون ماهیت قومی پیدا كردهاند، با شدت بیشتری رخ میدهند و موجب نابودی جوامع و بیخانمان شدن میلیونها نفر گشتهاند. افراطگرائی سیاسی و تروریسم همچنان تعداد بیشماری از مردم غیرنظامی بیگانه را هدف قرار میدهد. بیكاری، تبعیض، انزوای اجتماعی گریبانگیر همه جوامع است و گرچه جهانی شدن
باعث شده كه جهانیان به یكدیگرنزدیكتر شوند ولی در عین حال عناصر ضدجامعه مدنی را نیز مشمول منافعی نموده كه افزایش فساد، جرائم سازمان یافته و قاچاق فراملیتی مواد مخدر، اسلحه، مواد سمی و حتی قاچاق انسانها و به خصوص زنان برای بهرهكشی جنسی، جلوههای آن هاست. در چنین شرایطی چگونه میتوان از جهانی شدن حقوق بشر صحبتی به میان آورد؟
فرد در عصر جهانی شدن، نیاز به حمایتی مؤثر در برابر سوء استفاده از قدرت در هر شكل و هر مكان دارد و این مهم در این زمان تنها از عهده اشكال نوین همبستگی سازمان یافته بینالمللی كه با حفظ پویایی خود در حال تحول و تكامل است، برخواهد آمد.
تقویت و احیای سازمان ملل متحد كه در سالهای اخیر به صورت یک اولویت درآمده است تا حدود زیادی در گرو موفقیت این سازمان در برخورد با این چالشها از قدیمی گرفته تا جدید- و نه صرفاً در تئوری و بلكه در عمل- برای رونق بخشیدن به حقوق بشر است. برنامه فعلی سازمان ملل متحد برای حقوق بشر، راه دشوار و در عین حال موفقیت آمیزی را با وجود دلسردیهای مكرر در مقابل چالشهای متعدد طی كرده است.
سازمان ملل متحد فعالیتهای خود را بر پایه این اصل استوار نموده كه حقوق بشر حالت جهانشمول و غیرقابل تجزیهای دارد. عملاً این بدان معناست كه همه حقوق و آزادیها- حقوق اقتصادی و نیز آزادیهای سیاسی و مدنی- با هم مرتبط و وابسته هستند و بایستی به صورت برابر ارتقاء یابند و حفظ شوند. چنانچه تعدادی از این حقوق به قیمت از دست رفتن برخی دیگر ارتقاء داده شوند، آنگاه همه حقوق مزبور زیر سوال قرار میگیرند. به همین دلیل، سازمان ملل متحد همواره در پی رویكردی متوازن و جامع نسبت به ارتقاء مؤثر همه حقوق بشر، منجمله حق توسعه بوده است.
ما در معرض تحولات گوناگون جهانی شدن از جمله ظهور صنایع جهانی ارتباطات، رشد شركتهای چندملیتی، تاثیر بازارهای مالی جهانی، گرم شدن سیاره زمین و اقدامات بینالمللی مربوط به حقوق بشر قرار گرفتهایم. عوامل فوق به ایده جامعه جهانی اهمیت خاصی بخشیده است. بشر امروز میداند كه محدودیتهای جغرافیایی هر روز كمتر شده و جهان به یک مكان واحد تبدیل میشود.
حقوق بشر به رغم بیش از نیم قرن تلاش بینالمللی در زمینه وضع قواعد و هنجارها و تأسیس نهادها و سازوكارهای اجرایی همچنان با چالشهای بزرگی رو به رو است و آن چه كه میتوان به عنوان انگیزه نگارنده این رساله مطرح كرد، اهمیت رو به رشد و روز افزون مفهوم حقوق بشر میباشد كه با توجه به ماهیت انعطافپذیر این واژه و تعابیر و تفاسیر گوناگونی كه كشورها با توجه به طرز تلقی خود از حقوق بشر دارند- كه این تلقی برخاسته از تاریخ، فرهنگ و سیاست كشورها میباشد- متفاوت است و التفات به نقش سازمان ملل متحد در جهت جهانی كردن حقوق بشر و همچنین بررسی مهمترین موانع و چالشهایی كه در راه جهانی شدن حقوق بشر را سد كردهاند. در ارتباط با ماهیت این تحقیق بایستی گفت كه حقوق بشر از لحاظ تئوریك، جهانی است و در این رابطه مانعی وجود ندارد و در حقیقت هدف بنده از پیگیری این تحقیق بررسی موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر در مرحله اجرای آن میباشد.
بیان مسأله
جهانی شدن باعث افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی كه فراتر از دولتهاست میشود و نظام جدید جهانی را به عنوان یک واحد عظیم و قدرتمند متشكل از ثروت، قدرت و دانایی خلق میكند. دهكده جهانی، بهتر از هر اصطلاح دیگری مبین این مفهوم است، دهكدهای كه هم عنصر كوچك شدن جهان اقتصاد و فرهنگ را به لحاظ سهولت و سرعت ارتباطات نشان میدهد و هم عنصر آگاهی و اطلاعات را به لحاظ نزدیكی و عدم بعد زمان و مكان به نمایش میگذارد. جهانی شدن تمام مرزها را درمینوردد و ما را وادار به تغییر یا تعدیل رویههای سیاسی میكند. به همین دلیل امروزه بیش از هر زمانی سخن از مرگ دولتها به میان میآید و قدرت تصمیمگیری را فراتر از مرزهای ملی قرار میدهد.
در زندگی بینالمللی كنونی، بسیاری از مسائل جهانی شده و موضوعات زیادی با خروج از شمول مسائل داخلی، جزء مسائل بینالمللی یا از جمله مسائل مورد علاقه جهانی گردیدهاند. از جمله این مسائل جهانی شده، موضوع حقوق بشر است.