ذرت پس از گندم وجو سومین غله مهم جهان می باشد.در درجه اول ذرت برای تولید دانه و در درجه دوم به منظور تولید علوفه و ماده خام تولیدات صنعتی کشت می شود .دانه ذرت هم برای انسان وهم برای حیوان مصرف می شود قسمتهای رویشی گیاه وقتی سبز هستند قطع یا خشک می شوند و یا بصورت سیلو برای مصرف دام مورد استفاده قرار می گیرند. درحال حاضر سطح زیر کشت آن در ایران 350000 هکتار با مقدار تولید 2میلیون تن می باشد.
ذرت در مناطق گرمتر نواحی معتدل و نواحی مرطوب رشد می کند. در ایران از کل 165 میلیون هکتار سطح کشور، مساحتی درحدود 5/23 میلیون هکتار که معادل 2/14درصد از کل سطح کشور می باشد به درجات مختلف با مسائل شوری ، سدیم (قلیائی) بودن، زهدار و ماندابی بودن روبروست. علل اصلی شوری اراضی زراعی کشور که عمدتاً دراقلیم های خشک و نیمه خشک واقع می باشند، مهاجرت املاح محلول از عمق به سطح خاک در اثر تبخیر شدید رطوبت و کمبود بارندگی و ناکافی بودن آب آبیاری جهت شستشوی نمکهای تجمع یافته در عمق خاک زراعی است. در حال حاضر با توجه به این که بخشی از منابع آب و خاک شور مورد بهره برداری قرار می گیرد . دستیابی به ارقام متحمل به شوری که دارای عملکرد بیشتری در شرایط تنش شوری باشند به عنوان یکی از راه حل ها ی مقابله با این تنش مطرح است . بررسی اثر شوری بر سرعت و درصد جوانه زنی و همچنین رشد ریشه چه و ساقه چه در بسیاری از گیاهان زراعی نشان داده است که تنش شوری در مرحله جوانه زنی یک آزمون قابل اطمینان در ارزیابی تحمل بسیاری از گونه ها است . زیرا شوری باعث کاهش درصد و سرعت جوانه زنی و همچنین کاهش رشد ریشه چه و ساقه چه می گردد et al., 2001)،Ghoulam) Munns, 2002) ). شرط اساسی برای دستیابی به محصول در یک زراعت فراهم بودن شرایط استقرار گیاه زراعی و یا توانمند بودن گیاه زراعی در استقرار و ایجاد سطح سبز اولیه می باشد . تنش شوری به عنوان یکی از مهمترین عوامل جلوگیری کننده از جوانه زنی یکنواخت بذور و استقرار گیاهان زراعی در اینگونه مناطق مطرح می باشد (2003 . .(Demir et al.,سرعت و درصد جوانه زنی بذور از جمله مهمترین عواملی است که تحت تأثیر شوری قرار می گیرد. کاهش سرعت رشد و درصد جوانه زنی احتمالاً به دلیل آن است که تنش شوری علاوه بر مسمومیتی که در گیاه ایجاد می کند باعث پایین رفتن پتانسیل اسمزی محیط بذر یا ریشه شده و رشد آنها را با مشکل مواجه می سازد .(Demir et al., 2003)
شوری آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک می تواند به شدت تولید محصول را محدود نماید و دراین مناطق از اهمیت بیشتری برخوردار است. به نظر می رسد حدود 25 درصد اراضی آبی زمین های کشاورزی در نواحی خشک و نیمه خشک جهان به علت فقدان مدیریت صحیح تحت تنش شوری قرار گرفته اند FAO, 2000)). با توجه به روند افزایش اراضی شور در ایران و محدود بودن افزایش عملکرد از طریق افزایش سطح کاشت، لازم است که به این عامل محیطی توجه خاصی مبذول و کشت گیاهان متحمل به شوری توسعه یابد.
ازطرفی شوری یکی از مهمترین تنش های محیطی می باشد روی جوانه زنی و سبز شدن گیاهان ودرصد جوانه زنی ورشد گیاهچه تاثیر منفی داشته و رشد گیاه را محدود کرده و این امر در تقابل نیاز روز افزون بشر به مواد غذایی است.
یكی از موانع عمده عملكرد و تولید بالای گیاهان زراعی فقدان استقرار یكنواخت گیاه است كه به خاطر شرایط نامناسب خاكی و آب و هوایی است (Mevale et al.,2003). بذور گاهی اوقات در بسترهایی كاشت می شوند كه به دلیل عدم بارندگی درزمان كاشت رطوبت نامناسبی دارند(Angadi and Entz, 2002). كه نتیجه آن سبز شدن ضعیف و غیر یكنواخت گیاهچه است (Mevale et al.,2003) .
امروزه بخشی از محققان فعال در حوزه بذر، مشغول تحقیقاتی بر روی تیمارهای پیش از کاشت بذر[1] هستند. تحقیقات متعددی اثبات کرده است که اعمال این تیمارها توسط زارعین قبل از کاشت بذر به خصوص در شرایط نامساعد محیطی و بستر غیر بهینه بذر، میتواند جوانهزنی و رشد و نمو را در ابتدای دوره زیستی بهبود بخشیده و باعث استقرار هر چه بهتر گیاهچه شود. این امر سبب استفاده مطلوبتر گیاه از نهادههای موجود شده و در نهایت میتواند سبب افزایش کمی و کیفی محصول گردد. در کل به این تیمارها پرایمینگ بذر اطلاق میشود (سلطانی و همکاران،1386). هیدروپرایمینگ در کاهش خطرات استقرار گیاهچه در شرایط تنش خشکی موثر میباشد و به بذر اجازه میدهد تا رشد یکنواختی را در شرایط بارندگیهای نامنظم داشته باشد. همچنین بذور را هیدراته کرده، استفاده از مواد شیمیایی را به حداقل رسانده و باعث بهبود بنیه بذر و رشد گیاهچه میشود(جلیلیان و خدابنده،1375).
همچنین اثرات سودمند تیمار کردن بذر در فعالیتهای مزرعهای در گیاهانی مثل گندم، چغندرقند، ذرت و سویا گزارش شده است(Parera and Cantliffe,1994;Singh,1995;Sadeghiyan and Yavari,2004). رشید و همکاران گزارش کردند، تیمار کردن بذرجو، باعث بهبود استقرار گیاهچه در شرایط تنش شوری و خشکی میگردد (Rashid et al., 2002).
برای عمل پرایمینگ مزایای زیادی از جمله افزایش قوه نامیه، افزایش سرعت جوانهزنی در شرایط درجه حرارت پایین، کوتاهکردن متوسط زمان جوانهزنی، افزایش عملکرد ریشه، افزایش قدرت جوانهزنی و استقرار گیاهچه در شرایط آلودگی قارچی، افزایش قدرت جوانهزنی در شرایط شوری و خشکی، کاهش نیاز به آب جهت سبزشدن و در نهایت استقرار بهتر و بیشتر بوته در واحد سطح در گیاهان مختلف ذکر شده است (جلیلیان،1385). در همین راستا مطالعه ای تحت عنوان بررسی اثرات پیش تیمار بذر بر مولفه های جوانه زنی و رشد گیاهچه ذرت در شرایط تنش شوری در آزمایشگاه و گلخانه مورد مطالعه قرار گرفت.
1-1 استعداد تولید در غلات
تاکنون افزایش عملکرد هم از راه ازدیاد سطح زیر کشت و هم از راه افزایش تولید را در واحد سطح موجب افزایش تولید محصول همگام به افزایش جمعیت شده است. با این وجود باید با به کار گیری شیوه های نوین کل تولید محصولات زراعی به ویژه غلات افزایش یابد. با گذشت زمان و افزایش میانگین تولید در واحد سطح ازدیاد عملکرد پیچیده تر خواهد شد(Gallagher,1984). با یک دید خوش بینانه به نظر می رسد افزایش عملکرد غلات در واحد سطح دسته کم به دو دلیل زیر هنوز امکان پذیرباشد:
الف- منابع تغییر ژنتیکی در غلات هنوز به طور کامل به خدمت گرفته نشده و با توجه به تنوع ژنتیکی در غلات هنوز منابع تغییر قابل استفاده زیادی وجود دارد که میتوان آنها را با روش های نوین به نژادی مولکولی مورد بهره گیری قرار داد و تا زمانی که این توانایی تغییر وجود دارد، برای افزایش عملکرد نیز زمینه وجود خواهد داشت (Gallagher,1984).
ب- عملکردی که هم اکنون در واحد سطح از مزارع غلات برداشت میشود، از میزان پتانسیل ژنتیکی عملکرد خیلی کمتر است و در بسیاری نقاط حتی به نصف آن هم نمیرسد (Gallagher,1984).بنابراین میتوان با برطرف کردن موانع تولید از راه انجام عملیات مناسب به زراعی و به نژادی زمینه ی بروز استعداد تولید را در ارقام کنونی یا ارقامی که در آینده اصلاح خواهند شد فراهم آورد (Bushuk and Rasper,1994).
افزایش روز افزون جمعیت جهان و به تبع آن تقاضای مضاعف نسبت به غذا سبب توجه کشاورزان به اراضی کم بازده شده است. گر چه توجه دست اندرکاران و مدیران بخش کشاورزی در اقصی نقاط جهان نسبت به تبدیل این اراضی به مزارعی حاصلخیز متمرکز می باشند، با این حال جای تردیدی نیست که بخشی از غذای مصرفی بشر باید از مناطقی به دست آید که شرایط برای تولید و پرورش محصولات در آنجا بهینه نمی باشد (Harris et al.,1999)