واژه اسطوره (myth) را برداشتی از لغت یونانی می دانند که در آثار هومر به معنای “گفتار، نطق، کلام” آمده است که به مرور به معنای قصه حیوانات (fable) به کار رفته است. [1]
برخی از فرهنگ نگاران اسطوره را واژه ای تازی می دانند و آن را در ریخت (افعوله) برآمده از ریشه سطر برشمرده اند. جمع آن را اساطیر دانسته اند. معنی این واژه در تازی افسانه و سخن بی بنیاد و شگفت آور است.[2] برخی دیگر واژه اسطوره را در لغت با واژه historiai به معنای (روایت و تاریخ ) هم ریشه دانسته اند.[3] (در یونانی mythos به معنی شرح ، خبر و قصه آمده که با واژه انگلیسی mouth به معنای دهان، بیان و روایت از یک ریشه است. ) [4]
در قرآن کریم واژه اساطیر به معنای افسانه و نوشته های پیشینیان به کار رفته است. در سوره انفال آیه 31 آمده است:
” و اذا تتلی علیهم ایاتنا قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا ان هذا الا اساطیر الاولین “
(چون آیات ما بر آنها خوانده شد گفتند: شنیدیم و اگر بخواهیم همانند آن می گوییم، این چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست).
و سوره انعام آیه 25 آمده:
” و منهم من یستمع الیک و جعلنا علی قلوبهم اکنه ان یفقهوه و فی اذانهم و قراوان پرواکل ایه لایومنوابها حتی اذا جاوک یجادلونک یقول الذین کفروا ان هذا الا اساطیر الاولین “
(بعضی از آنها به سخن تو گوش می دهند ولی ما بر دلهایشان پرده ها افکنده ایم تا آن را درنیابند و گوش هایشان را سنگین کرده ایم و هر معجزه ای را که بنگرند بدان ایمان نمی آورند و چون نزد تو آیند، با تو به مجادله پردازند. کافران می گویند که اینها چیزی جز اساطیر پیشینیان نیست).
و سوره نحل آیه 24 آمده است:
” و اذا قیل لهم ماذا انزل ربکم قالو اساطیر الاولین “
(چون به آنها گفته شود: پروردگارتان چه چیز نازل کرده است ؟ گویند: افسانه های گذشتگان).
همچنین واژه اسطوره در “اوستا” به معنای دروغ بکار رفته است. در اوستا “میث” به معنی دروغ و “میثَ اوخته” به معنای گفته دروغین است؛ در پهلوی به ” میتُخت” و “دروغ گوشن” برگردانده شده است. در یونانی ، “میث، موث” به معنای افسانه و داستان ، از این واژه اوستایی و “موئولوگیا” (انگلیسی mythology) درست برگردانده میتخت استو در عربی، به گونه های “متوع” : دروغ گفتن؛ “مذاع” : دروغگو ؛ “مذیذ” : دروغگویی راه یافته است.[5]
2-1- تعاریف اسطوره
در تعریف واژه اسطوره ، با آنکه بسیار گفته اند و نوشته اند اما تعریف دقیق، واضح و روشنی ندارد. برخی این واژه را به معنای افسانه و تاریخ کاذب گرفته اند، یعنی به معنای داستانی درباره ی رویدادی در گذشته که ما آن را نادرست بدانیم. وقتی می گوییم فلان واقعه، اساطیری است معنی اش این است که آن واقعه هرگز روی نداده است. ولی اسطوره در حکمت الهی معنائی دیگر دارد و عبارت است از وسیله ضبط رموز دینی و نشان دادن حقایق نادیدنی به شکل چیزهای دیدنی. این تعریف همانند آن نظر متداول میان انسان شناسان است که می گویند؛ اسطوره، داستانی مقدس است.” [1]در بسیاری از تعابیر و تفاسیر از واژه اسطوره را اگر به دو بخش کنیم، تضاد در تعاریف بهتر نمود می یابد.
{نخست تعریف علمای اسطوره شناس معاصر که در آن معنایی رمزی می یابند و دو دیگر تعریف مرسوم و متداول تا زمان حاضر که آن را “بی معنی” پنداشته است، یا درست بگویم بعضی از واژه اسطوره (myth) فقط داستانی موهوم (fiction fable) مراد می کنند.}[2]
واژه اسطوره در میان دانش های اجتماعی ، مردم شناسی توجه بیشتری را به خود جلب کرده است و هر کدام از گونه های مردم شناسی، از دیدگاه تحول گرایی، اشاعه گرایی، کارکرد گرایی و ساخت گرایی تعریف و تحلیل خاصی از اسطوره ارائه کرده اند[3]. در ادامه به تعدادی از تعاریف دانشمندان که به نوعی به اسطوره پرداخته اند، می پردازیم.
[1] – ادموند لیچ و لوی استروس؛ حمید عنایت؛ چاپ دوم؛ تهران؛ انتشارات خوارزمی؛ 2536، ص 86
[2] – ستاری، جلال؛ اسطوره در جهان امروز، تهران؛ نشر مرکز؛ 1376؛ص 5
[3] – بلوکباشی، علی؛ اسطوره در اندیشه و بیان اسطوره شناسان برجسته جهان؛ کتاب ماه؛ شماره 25 و 26؛ مهر و آبان 1379؛ ص23
[1] – کراپ؛ لکساندر، درآمدی بر اسطوره شناسی، جهان اسطوره شناسی I ، جلال ستاری، تهران، نشر مرکز، 1377، ص1
[2] – کزازی ؛ میرجلال الدین، رویا، حماسه ، اسطوره؛ تهران؛ نشر مرکز؛ 1372، ص1
[3] – اسماعیل پور؛ ابوالقاسم، اسطوره بیان نمادین؛ انتشارات سروش؛ 1377، ص 13
[4] – همان.
[5] – کزازی، میرجلال الدین؛ پیشین؛ ص 2