خشونت و دیگر شکلهای رفتار ضدتولید، نظیر کارشکنی، اخلال و سرقت مشکلات بزرگی را برای سازمانهای مختلف به وجود میآورند (اسپکتور[1]،2003). در تمام سازمانهای بزرگ در هر روز تعدادی از كاركنان دیرتر از موعد مقرر به محل كار میروند، برخی از آن ها كل یک روز كاری را غیبت میكنند و عدهای برای همیشه شغل خود را رها میسازند (اسپكتور،1387). علاوه بر این یكی از معضلات سازمانهای امروزی وجود رفتارهایی همچون دزدی، بدرفتاری، خرابكاری، خشونت در محیط كار، انجام كارها به صورت اشتباه است. این رفتارها هم بر عملكرد سازمانها و هم بر روابط بین شخصی و روحیه همكاری كاركنان تأثیر میگذارند. بروز چنین رفتارهایی به عنوان رفتارهای ضدتولید بر خلاف رفتارهای شهروندی سازمانی كه موجب ارتقاء عملكرد سازمان، اثربخشی سازمان، رضایت و وفاداری مشتری، سرمایه اجتماعی و نظایر آن میشوند (بولینو[2] 2002، یون وسوح[3] 2003) رفتارهای ضدتولید دامنه گستردهای از رفتارهای كاركنان را شامل میشود كه برای سازمانها مضر میباشند. سرقت و غیبت دو مثال رایج و شایع در این حیطه است (موچینسكی[4] 2006). همانگونه كه توسط كولن و ساکت[5] (2003) به نقل از مهداد[6] (1389) تشریح شده است، سایر رفتارهای ضدتولید عبارتند از: تخریب اموال سازمان، استفاده نادرست از اطلاعات سازمان، استفاده نادرست از زمان كاری، كار كردن بدون كیفیت، استفاده از الكل ومواد مخدر در محیط كار، رفتارهای نامناسب كلامی مثل (جروبحث كردن) وجسمانی (مثل تنه زدن) وجه مشخه این رفتارها آگاهانه و از روی میل و ارادی بودن آن ها میباشد نكته اساسی این است كه رفتارهای ضدتولید به وسیله تأثیر مستقیمی كه بر چگونگی عملكرد ویا تجهیزات سازمان دارند، اثربخشی سازمانی را كاهش خواهند داد. لذا ضروری است كه رفتارهای ضدتولید ریشهیابی شوند تا با كنترل عوامل تأثیرگذار زمینههای تقویت سازمان وافزایش كارایی و اثربخشی سازمانی فراهم گردد.
از نظر روانشناسان اساس شخصیت در سالهای اولیهی زندگی كه غالباً در خانواده میگذرد بنانهاده میشود. شخصیت تعیینكنندهی راهی است كه فرد در آینده در جامعه طی خواهد كرد. زمینههای شخصیتی، تمام جنبههای زندگی فرد را اعم از اجتماعی، اقتصادی، هنری، فرهنگی، ورزشی و… را تعیین میکند. امروزه بسیاری از روانشناسان معتقدند كه شخصیت انسان را میتوان در پنج حوزهی عمده توصیف كرد كه آن را «پنج عامل عمده» نامیدهاند و هم چنین میتوان رفتارهای ضدتولید را بر اساس این پنج عامل (برونگرایی، انعطافپذیری، سازگاری، روانرنجوری، مسئولیتپذیری) پیشبینی نمود (سالگادو[7]،2002).
همچنین یکی از مهمترین حوزههای تحقیق فعال در میان دانشمندان سازمانی، مفهوم رفتار شهروندی سازمانی میباشد (چن وپنگ[8]،2009ص55). منظور از رفتار شهروندی سازمانی تجسم حرکات سازنده و همکارانهای است که نه بر اساس شرح شغل رسمی لازمالاجراست و نه این که به طور مستقیم از طریق سیستمهای رسمی جبران خدمت در سازمان به آن ها پاداش داده میشود (بولینو وتورنلی[9]، 2003). رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان توانایی سازمان در استخراج رفتاری از کارکنان تعریف کردهاند که فراتر از وظیفه رسمی آن ها شناخته شده و دارای دو ویژگی مشترک هستند: اولاً آن ها به طور مستقیم قابلاجرا نیستند (یعنی جزء الزامات فنی یک بخش از شغل نمیباشند). دوماً آن ها بیانگر تلاشهای ویژه یا اضافهای از کارکنان هستند که سازمان برای موفقیت بدان نیاز دارد (کورکماز و آرپاسی[10]، 2009، ص2432).
بنابراین در این پژوهش تلاش میشود به بررسی پیشبینی رفتارهای ضدتولید از طریق پنج عامل بزرگ شخصیت و رفتارهای شهروندی سازمانی در میان کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینیشهر پرداخته شود. به بیان دیگر هدف از این پژوهش بررسی این سؤال است که آیا ارتباطی بین پنج عامل بزرگ شخصیت، رفتارهای شهروندی سازمانی و رفتارهای ضدتولید وجود دارد؛ و آیا میتوان رفتارهای ضدتولید را بر اساس این پنج عامل (برونگرایی، انعطافپذیری، سازگاری، روانرنجوری، مسئولیتپذیری) پیشبینی نمود و با افزایش رفتارهای شهروندی سازمانی، رفتارهای ضدتولید را در سازمان کاهش داد.
1-1 بیان مسئله:
رفتارهای ضدتولید همیشه برای انسانهایی كه در كنار هم كار میکردند، یک مسئلهی اساسی و غلبه بر آن نیز یک هدف مهم اجتماعی بوده است. ظاهراً بروز اینگونه رفتارها از زمان كهن تا به امروز وجود داشته به طوری كه بر روی پاپیروسهایی كه در 2000 سال پیش در معابد مصریها نوشته شده، شرح دادهاند كه كارگرانی كه در معابد اعیان كار میکردند به دلیل نبود دستمزد كافی دست به رفتارهای منحرفانه میزدهاند (مك لین، والمزلی[11]، 2009)؛ اما امروزه عواقب رفتارهای ضدتولید هر ساله در جهان، سازمانها و جوامع را با میلیاردها دلار هزینه روبهرو میکند (اونس[12]،2008). رفتارهای ضدتولید مجموعهای از اعمال متمایز و روشنی هستند كه ویژگیهای مشتركی دارند، آن ها ارادی و آسیبرسان بوده و یا قصد دارند به سازمانها و یا اعضاء سازمان همانند: همكاران، مشتریان و سرپرستان آسیب برسانند (اسپكتور،2006).
گرایز و ساكت (2003)، 87 نوع رفتار ضدتولید را شناسایی كرده كه آن ها را میتوان در غالب یازده طبقه ارائه نمودند (مك لین، والمزلی، 2009). از شاخصترین رفتارهای ضدتولید میتوان به مواردی چون دزدی و رفتارهای مرتبط تخریب اموال، سوءاستفاده از زمان، سوءاستفاده از اطلاعات، انجام كار با كیفیت كم، خرابكاری، غیبت و تأخیر در ورود، سوءاستفاده از الكل و مواد مخدر، مشكلات انضباطی، رفتارهای نامناسب فیزیكی و لفظی، اذیت و آزار جنسی، خشونت، درگیری و رفتارهای پرخطر اشاره کرد(اونس،2008).
به نظر میرسد كه نقش تعدیلکنندگی ویژگیهای شخصیتی برای رفتارهای ضدتولید در تعامل با متغیرهای نگرشی و ادراكی توجه بیشتری را به خود جلب كرده است. (كلبرت، مانت، هارتر، ویت و باریك[13]، 2004)
به علاوه بعضی از پژوهشگران پیشنهاد نمودهاند كه ویژگیهای شخصیت برای پیشبینی سایر ملاکهای شغلی مانند خشنودی شغلی، تعهد سازمانی، دلبستگی شغلی، رفتارهای مدنی سازمانی و رفتارهای ضدتولید ادراکشده دارای اهمیت میباشند (گودستین و لانیون[14]، 1999).