تعریف مفاهیم مرتبط با بزهکاری
در جرم شناسی، پیشگیری عبارت است از به جلوی تبهکاری رفتن با بهره گرفتن از فنون گوناگون مداخله به منظور ممانعت از وقوع بزهکاری. از نظر علمی می توان گفت: مراد از پیشگیری هر فعالیت سیاست جنایی است که غرض انحصاری یا غیر کلی آن تحدید حدود امکان پیشامد مجموعه اعمال جنایی از راه غیر ممکن الوقوع ساختن یا ساخت و دشوار کردن احتمال وقوع آنهاست بدون اینکه به تهدید به کیفر یا اجرای آن متوسل شوند در این جهت در این گفتار واژه ها ومفاهیم مرتبط با بزه و پیشگیری از آن مورد بررسی قرار می گیرد.
بند اول : بزهکار و بزهکاری
واژه بزهکاری در لغت به معنای تخلف، قصور، کوتاهی است. و در اصطلاح نوعی قانونشکنی است که از حوزه شخصی خارج میشود و به عرصه عمومی مربوط میشود. بزهکاری به معنای شکستن قواعد یا قوانین ممنوع کنندهای است که تنبیه یا مجازات مشروعی را به دنبال دارد و این مجازاتها مستلزم مداخله یک مرجع یا مقام عمومی (نهاد دولتی یا محلی) است.
و بزهکار هم به طور کلی به جوانان زیر 18 سال که قوانین جامعه را رعایت نکرده و بیهنجاری و نابسامانی در جامعه ایجاد میکنند اطلاق می شود. رفتار بزهکارانه جوانان طیف گستردهای از انحرافات اجتماعی است که هم شامل رفتارهائی نظیر فرار از مدرسه است، که از نظر اجتماعی پذیرفته نیست و هم شامل اعمال غیرقانونی است، نظیر سرقت. در بیشتر کشورهای دنیا نظام قضایی و نظام کنترل جوانان از بزرگسالان متمایز شده و بیشتر جنبه بازپروری، توانبخشی، حمایتی و ارشادی دارد. معمولا جوانان بزهکار را در مراکز بازپروری نگهداری نموده و تحت مراقبت مددکاران اجتماعی به اصلاح آن ها میپردازند.
بند دوم : مفهوم لغوی و اصطلاحی جرم
اصل معنی جرم، بریدن میوه از درخت است و برای هر کسب و کار زشت و مکروه، استعاره شده است و به معنی وادار کردن به کار ناپسند نیز اطلاق شده است این واژه برای اکتساب هر کار ناپسند استعاره گرفته شده است.
کنشهای مثبت یا منفی مخالف نظم اجتماعی افراد در جامعه که به موجب قانون برای آن مجازات یا اقدامات تأمینی تعیین شده باشد، جرم نام دارد. پس، جرم عمل یا ترک عمل قابل مجازات یا اقدامات تأمینی است که قانون آن را مشخص می کند.
همچنین از نقطه نظر مذهبی جرم عبارت است از انجام دادن فعل، یا گفتن قول که قانون اسلام آن را حرام شمرده و بر فعل آن کیفری مقرر داشته است، یا ترک فعل یا قول، که قانون اسلام آن را واجب شمرده و بر آن ترک، کیفری مقرر داشته است و این از آنجا نشأت گرفته که هر کس از اوامر و نواهی خدای تعالی سرپیچی کند، برای او کیفر و مجازاتی معین شده است و آن کیفر یا در دنیا گریبانگیر مجرم می شود که در این صورت بوسیله امام و یا نایب او که منصوب از طرف او است به اجرا درمی آید، و یا کیفر، تکلیفی است دینی که مجرم برای اینکه گناهش پوشیده و محو گردد انجام می دهد، تا کفاره گناه او گردد، یا اینکه کیفر، در آخرت مجرم را معذب خواهد داشت و گناهکار در سرای دیگر به سزای عمل زشت و ناهنجار خود خواهد رسید، مگر آنکه توبه مجرم طبق شرایطی مورد پذیرش خدایتعالی قرار گیرد.
- آریانپور کاشانی، عباس و منوچهر، فرهنگ فشرده انگلیسی به فارسی، ص252.
- گوردون، مارشال، فرهنگ جامعهشناسی، ص277
- احمدی، حبیب، جامعهشناسی انحرافات، ص8.
- راغب اصفهانی، معجمالفاظ القرآن، صص 91-89، واژه جرم
- نوربها، رضا ، زمینه حقوق جزای عمومی با تجدید نظر و اضافات ،ص47.
- فیض، علیرضا، مقارنه وتطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام،جلد اول،ص69.